تو «برانکو» لازم داری!
دنیای اقتصاد : همین ابتدای کار این توضیح ضروری را بدهیم که منظور تیتر، ابدا شخص برانکو ایوانکوویچ نیست. سرمربی کروات پیشین تیم ملی کشورمان و پرسپولیس، حالا از ۷۰ سالگی هم گذر کرده و حتی تلاش‌های اخیر سرخ‌پوشان برای بازگرداندن او به جایی نرسید. برانکو هم‌اکنون در تیم ملی چین مشغول به کار است و شاید عملا باید دوران مفید کاری او به عنوان سرمربی را پایان یافته تلقی کرد

به نظر می‌رسد آنچه شاید علاج دردهای استقلال باشد، حضور یک مربی مقتدر خارجی است که ریل‌گذاری فنی و فرهنگی جدیدی در باشگاه صورت بدهد؛ کسی که بتواند با کارآمدی و کاریزمای خودش حمایت اغلب هواداران و منتقدان را جلب کند و خرده صداهای منفعت‌گرایانه اطراف تیم را رو به خاموشی ببرد. برانکوی استقلال کجاست؟

بهار ۹۴ زمانی که برانکو سرمربی پرسپولیس شد، سرخ‌پوشان با شرایطی شبیه این روزهای استقلال و چه بسا به مراتب بدتر از آن دست به گریبان بودند. سرمربیان داخلی یک به یک امتحان‌شان را پس می‌دادند و می‌رفتند و هر کدام که به کار گرفته می‌شدند، صدای انتقاد سایرین بلند می‌شد. مرز بین انتقاد و هتاکی و نیز دلسوزی و خودخواهی بسیار کمرنگ شده بود و در باشگاه هرج و مرج کامل وجود داشت. با این حال یک بخت تاریخی به قرمزها رو کرد و مدیران وقت این باشگاه سر دو راهی انتخاب برانکو و افشین قطبی، به نفر اول رای دادند. این‌گونه، یک عصر تازه در پرسپولیس آغاز شد. برانکو مربی توانمندی بود که قبلا شایستگی‌هایش را در کرواسی، چین و حتی همین ایران نشان داده بود. بنابراین او کارش را به سمت موفقیت آغاز کرد و درختی کاشت که سرخ‌ها هنوز زیر سایه‌اش آسوده‌اند.

تاثیر ایوانکوویچ بر پرسپولیس اما فقط فنی نبود؛ او از نظر فرهنگی هم موفق به تغییر خلق و خوی حاکم بر باشگاه شد. اگرچه پرسپولیس در نخستین فصل کامل حضور او یعنی لیگ پانزدهم، قهرمانی را به برخی اشتباهات مهلک داوری (از جمله خطای پنالتی اعلام شده از سوی علیرضا فغانی در بازی با ذوب‌آهن) واگذار کرد، اما برانکو نه در آن زمان و نه بعد از آن هرگز پشت بهانه‌ها پنهان نشد و تمام عزمش را برای پیش رفتن تیم گذاشت. بازیکنان و هواداران هم به سرمربی‌شان نگاه کردند و همین شیوه را در پیش گرفتند؛ مشی و روشی که همچنان در پرسپولیس پابرجا باقی مانده و به جرات می‌توان گفت از رموز موفقیت‌های این تیم است.

شاید امروز هم استقلال برای رستگاری و تغییر فاز نیاز به چنین مربی بزرگی داشته باشد؛ کسی که نخ تسبیح آبی‌ها شود و آنها دورش جمع شوند. از فرهاد مجیدی تا محمود فکری و از پرویز مظلومی و علیرضا منصوریان تا جواد نکونام، هر کسی در این سال‌ها روی نیمکت استقلال نشسته، فارغ از اینکه لیاقتش را داشته یا نه و موفق بوده یا نه، هدف طعنه و کنایه‌هایی قرار گرفته که بعضی از آنها هم از سر بغض بوده است. به علاوه فرهنگ هواداری هم دست‌کم بین بخشی از طرفداران این تیم به سمت بهانه‌جویی میل پیدا کرده و همه اینها نیاز به تغییر دارد. شاید آندرا استراماچونی ایتالیایی در یک مقطع می‌توانست «برانکوی استقلال» باشد، اما حیف که نه باشگاه مراقب حفظ او بود و نه خودش تمام و کمال این شایستگی را داشت.