دفاعیهای از زیبایی
آرمان شرقق-زیبایی از دیدگاه شیلر آمیزهای از حس و عقل است و درعینحال فراتر از هر دوی آنهاست و جایگاه و مقامی ورای آنها دارد. هدف هنرمند خلق زیبایی در منتهای مراتب آن و در سطح و میزانی جهانشمول است. هدف از فعالیت هنری پرورش و تربیت منش مردم از طریق رفع احتیاجات آنهاست و نه بر اساس آنچه روح زمانه در تمنای آن است.
فریدریش شیلر (۱۷۵۹−۱۸۰۵ میلادی) شاعر، نمایشنامهنویس، فیلسوف، پزشک و مورخ آلمانی، به همراه یوهان ولفگانگ فون گوته یکی از دو مرجع اصلی فرهنگ و ادب آلمان است که اهمیت خود را تا امروز حفظ کرده است. زندگی او کوتاه اما بسیار پربار و پرماجرا بود. کودکی و نوجوانی و جوانی او در محرومیت و تنگنای مالی و آوارگی گذشت، در میانسالی، هنگامی که عشق و شهرت و رفاه را تجربه میکرد، بارها بهشدت بیمار شد، تا سرانجام در ۴۶سالگی درگذشت. شیلر پیش از مرگ زودهنگاماش اعتبار و افتخاری برای ادبیات و فرهنگ آلمان به شمار میرفت و در همان سالهای نابسامان جوانی آثاری خلق کرد که همچنان خوانده و اجرا میشوند. نمایشنامههای او همچنان در تئاترها به روی صحنه میرود و ترانههای او در آثار آهنگسازان برجسته به گوش میرسد. شیلر در زبان فارسی نیز نویسندهای کاملا شناختهشده است. آثار شیلر پیش از دیگر متفکران و ادیبان اروپایی در زمان انقلاب مشروطه به فارسی ترجمه شد. برخلاف تصور رایج، در بین شاعران آلمانی نه گوته بلکه شیلر بود که نخستین بار اثری مدون از او به فارسی ترجمه شد. با نگاهى عمومى به آثار فلسفی شیلر مىتوان دریافت که آزادى موضوع اصلی تفکر او را تشکیل مىدهد. شیلر ایده آزادى را که جزء تفکیکناپذیر اندیشه انساندوستانه او بود، در نوشتههاى خود بهصورت فلسفی بررسی کرد و در آثار ادبى خود بیان شاعرانه و دراماتیک به آنها داد. همین انساندوستى بیکران و جهانوطنانه شیلر است که تبعیضات اقتصادى و اجتماعى و سیاسى و نژادى را نفى مىکند و خواستار همبستگى جهانى انسانها بر مبناى آزادى و احترام و برابرى مىشود. به همین دلیل است که بتهوون «چکامه شادی» شیلر را که ستایش این پیوند کیهانى انسان با جهان طبیعى و اجتماعى اوست براى بیان دیدگاه مشابه خود انتخاب مىکند. «نامههایی در تربیت زیباییشناختی انسان» یا اصطلاحا «نامههای زیباییشناختی» اثر فلسفی عمده شیلر است که اولین بار در سال ۱۹۷۵ در نشریه هورِن به انتشار رسید. این اثر تأثیر زیادی بر فلسفه آلمانی بعد از خود برجای گذاشت. این اثر را از نظر عمق مبحث مطرحشده در آن با آثار بزرگی همچون «نقد قوه حکم» کانت و «درسگفتارهایی در باب زیباییشناسی» هگل مقایسه میکنند. این کتاب که پیش از این با عنوان «آزادی و دولت فرزانگی: نامههایی در تربیت زیباشناختی انسان» به قلم محمود عبادیان به فارسی ترجمه و منتشر شده بود بهتازگی با ترجمه دیگری از متن آلمانی توسط مسعود حسینی از سوی نشر بیدگل روانه بازار نشر شده است.
«نامههای زیباییشناختی» نظاممندترین و منسجمترین اثر در میان همه آثار فلسفی فریدریش شیلر است. شیلر در این اثر سرانجام «تحلیل امر زیبا» را که در آثار قبلی خود ناتمام رها کرده بود به دست میدهد. او در «نامههای زیباییشناختی» سه موضوع اصلی را مدنظر دارد، نخست ضرورت امر پالایش و پرورش منش انسان، سپس نقش و اهمیتی که هنر در رساندن انسان به این آرمان و جایگاه دارد و درنهایت اینکه چگونه تربیت روح و جان زیبا کلید اصلی دستیابی انسان به آزادی سیاسی واقعی است. زیبایی از دیدگاه شیلر آمیزهای از حس و عقل است و درعینحال فراتر از هر دوی آنهاست و جایگاه و مقامی ورای آنها دارد. هدف هنرمند خلق زیبایی در منتهای مراتب آن و در سطح و میزانی جهانشمول است. هدف از فعالیت هنری پرورش و تربیت منش مردم از طریق رفع احتیاجات آنهاست و نه بر اساس آنچه روح زمانه در تمنای آن است. «نامههای زیباشناختی» شیلر مشتمل بر بیستوهفت نامه است که وی در آن به زبانی شاعرانه و به یاری مضامین فلسفی درباره تربیت زیباشناختی انسان سخن میگوید و میکوشد تا نقش بنیادی فرهنگ و هنر را بهعنوان میانجی در زندگی فرد و جامعه انسانی نشان دهد. «نامههای زیباشناختی» اثر فلسفی دشوار و عمیقی است و گاه فهم استدلالهای نهفته در آن بیاندازه دشوار. از همینرو مترجم برای اطلاع خواننده از چندوچون شکلگیری نامهها، زمینه تاریخی و فرهنگی و سیاسی و فلسفی اثر، مضامین آن، استدلالهای مندرج در آن و تفسیرهایی که دیگران از این کتاب به عمل آوردهاند، فصلی از کتاب «شیلر در مقام فیلسوف» فردریک بیزر را تحت عنوان «مقدمه» به کتاب افزوده است.
شیلر در «نامههای زیباییشناختی» سرانجام «تحلیل امر زیبا» را که در «نامههای کالیاس» ناتمام رها کرده بود ارائه میدهد. در این اثر است که شیلر سرانجام پیوند میان اخلاق و زیباشناسی را تبیین میکند. باز در این اثر است که پیگیرانهترین دفاع خویش از زیبایی را به انجام میرساند و همه استدلالهایی را که در «هنرمندان» صرفا بهصورت منظوم باقی گذاشته بود در آرایشی یگانه منظم و مرتب میسازد. درخصوص همه این مسائل، «نامههای زیباییشناختی» واپسین وصیت و کلام آخر اوست. «نامههای زیباییشناختی» تأثیرگذارترین اثر شیلر نیز بود. برنامه این اثر راجع به تربیت زیباییشناختی منبع الهام جنبش رمانتیک متقدم بود. پیام بنیادی در پس تحلیل این اثر از امر زیبا- اینکه انسانها باید مبدل به آثاری هنری شوند- عاقبت مبدل به این دستور رمانتیک شد که ما باید زندگی خویش را به شکل رمان درآوریم. برخی از مضامین اصلی مورد نظر شیلر، وحدت امور متضاد، دولت زیباییشناختی، مفهوم آزادی- برای ایدئالیسم مطلق هولدرلین، شلینگ و هگل تعیینکننده بودند و میراث این اثر در مکتب فرانکفورت به حیات خود ادامه داد، مخصوصا در زیباییشناسی مارکوزه و آدورنو، که در تأکیدنهادن بر اهمیت هنر برای رهایی بشریت از شیلر پیروی میکردند.
در مورد «نامهها» از زمان نگارش آن تا امروز این پرسش وجود داشته که آیا «نامهها» کوششی است برای گریز از سیاست یا درگیرشدن با آن؟ در مقدمه مفصل کتاب بیزر نشان میدهد که نامهها ذاتا اثری سیاسی است که بعد سیاسیاش تنها هنگامی معلوم میشود که کتاب را در بستر و زمینه مناسبش قرار دهیم: سنت جمهوریخواهانه مدرن ماکیاولی، روسو، مونتسکیو و فرگوسن. پرسش دوم که بیزر به آن میپردازد مربوط به ساختار «نامهها» است: آیا «نامه» کلی یکپارچه است یا اثری است عمیقا دستخوش شقاق؟ به نظر میرسد اثر از این نظر دستخوش شقاق است که شیلر هنر را هم وسیله میسازد هم غایت، از این نظر که «تربیتی از طریق هنر مبدل میشود به تربیتی از برای هنر» (۲۱) در مورد این پرسش بیزر استدلال میکند که «نامهها» در حقیقت اثری یکپارچه و منسجم است و بخشهای ظاهرا متعارض آن ابزارهایی ضروریاند برای دستیابی به هدف عام اثر: دستدادن دفاعیهای از زیبایی. اما معنای این سخن از نظر بیزر آن نیست که این اثر بیعیبونقص است و نشان میدهد که کماکان از حیث طرح و تحقیق لغزشهای چشمگیری در آن هست. کار بیزر در مقدمه هم جنبه تاریخی دارد و هم جنبه فلسفی. از جنبه تاریخی، کار او این است که «نامهها» را در بستر و زمینه عام آن جای دهد و آن را واکنشی به برخی از مسائل فرهنگی و سیاسی و زیباییشناختی زمانهاش تلقی کند. به زعم بیزر پس از افزون بر یک قرن پژوهش، هنوز نمیتوان گفت این کار به پایان خود نزدیک شده است، زیرا موضع شیلر در بستر و زمینه مباحثات سیاسی و زیباییشناختی دهه ۱۷۹۰ همچنان بسیار مبهم است. از جنبه فلسفی، بیزر میکوشد برخی از استدلالهای استعلایی فنیتر شیلر را بازسازی کند. بااینحال، این کار را صرفا به شکلی اجمالی و طرحوار انجام خواهد داد؛ شرحی دقیقتر و تفصیلیتر موکول به سؤالهای مستقل است. به گفته بیزر پیدایش «نامهها» حکایت پیچیده و حتی شگرفی دارد که چندین پیشنویس، دگرگونیهایی ناگهانی در ایده، شاهزادهای سخاوتمند و مداخله سرنوشتی متلون را در برمیگیرد و در ادامه این موارد را شرح میدهد.
شیلر در «نامهها» در مورد مسائل مختلف فلسفی و زیباییشناختی و سیاسی بحث میکند. به گفته بیزر به نظر میرسد شیلر انتظار زیاده از حدی از هنر دارد. او به موجب اینکه هنر را ابزار اصلی تربیت میسازد فرض را- بیش از اندازه خوشبینانه- بر این میگذارد که هنر بر اندیشه و عمل بشری تأثیر خواهد گذاشت. به همین دلیل است که برخی شیلر را به ایدئالیسم افراطی متهم کردهاند. اما همانطور که اغلب در «نامهها» شاهدیم، شیلر یک گام جلوتر از منتقدان خویش است. او در نامه دهم بر همین ایراد پیشدستی میکند. چگونه میتوان از هنر بهشدت توقع داشت که بشریت را تربیت کند؟ شیلر از دیرباز مسئله تأثیر هنر بر عموم مردم را مدنظر قرار داده بود. در جستار متقدمش به سال ۱۷۸۲ با عنوان «در باب تئاتر آلمانی معاصر» حتی تردید داشت که صحنه نمایش بتواند تأثیر سودمندی بر عموم مردم بگذارد. او متذکر شد که آنچه مردم از نمایش به دست میآورند به درجه بسیار زیادی به آنچه وارد نمایش میکنند بستگی دارد و اذعان کرد که اخلاقیات هیچ کس با تئاتررفتن بهبود پیدا نکرده است. در جستارش به سال ۱۷۸۴، «تئاتر خوب و ماندگار بهراستی چه دستاوردی میتواند داشته باشد؟»، از قرار معلوم بر شکاکیت پیشترش غلبه میکند و از ارزش صحنه نمایش به منزله نهادی مدنی و اخلاقی دفاعی جانانه میکند؛ اما حتی در این جستار هم موضع دفاعی دارد و سعی میکند به نقد روسو بر تئاتر در اثرش به سال ۱۷۵۸ با عنوان «نامه به دالامبر» پاسخ دهد. لذا هنگامی که شیلر در نامهها به این مسئله بازگشت، بیش از یک دهه از تأمل درباره آن گذشته بود. واکنش شیلر به این مسئله در نامه دهم چشمگیر است و در حقیقت برای کسی که او را قائل به خوشبینی در مورد هنرها بداند آشکارا تعجببرانگیز است. شیلر عملا استدلال روسو در «گفتار» اول را، مبنی بر اینکه فرهنگها همزمان با شکوفایی هنرها افول میکنند، میپذیرد. شیلر اذعان دارد که شواهد تاریخی نشان میدهد که دلبستگی به هنرها مردم را از نیرویی که برای عمل ضروری است محروم و از دغدغههای عملی مهمتر منحرف میکند. ولی سپس اشاره میکند که مسئله واقعی در اینجا، یعنی در تلاش برای تعیین اینکه آیا هنرها تأثیری سودمند یا مضر بر اخلاق داشتهاند نیست. او استدلال میکند که پیش از ارزیابی چنین تأثیرهایی نخست ضروری است که بدانیم آیا مفهوم درستی از زیبایی داریم. شیلر روایت خویش را از استنتاج استعلایی زیبایی در نامه یازدهم از راه طرح واژگانی بنیادی و برقراری چند تمایز آغاز میکند. واژگان و تمایزگذاریهای او هم صبغه کانتی دارند همه صبغه فیشتهای. شیلر برخی تمایزگذاریهای کانت را به سبک و سیاق فیشته بیان میکند، آن هم با پیروی از اثر فیشته تحت عنوان «درسگفتارهایی در باب رسالت دانشور». اگرچه شیلر تمایز قطعی میان صورت و محتوا میگذارد، بر وابستگی متقابل آنها نیز تأکید میورزد. شخص به تنهایی «چیزی جز صورت و قوه تهی» نیست؛ وضعیت نیز به تنهایی «چیزی جز جهان»، یعنی «محتوای بیصورت زمان»، نیست. شخص برای آنکه عبارت از جهان صرف نباشد، باید صورت را بر ماده منطبع سازد؛ برای آنکه عبارت از صورت صرف نباشد، باید بهصورت ماده بدهد. وابستگی متقابل ماده و صورت دو لازمه بنیادی را بر طبیعت انسان تحمیل میکند، لازمههایی که شیلر آنها را «دو قانون بنیادی طبیعت حسی-عقلانی ما» مینامد./شرق
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰