یحیی گل‌محمدی گفت‌وگوی متفاوتی انجام داد و از الگوها و آرزوهایش صحبت کرد.

یحیی گل محمدی، سرمربی سابق پرسپولیس پس از اینکه از هدایت قرمزهای پایتخت کنار کشید در اولین گفتگوی خود پس از سال‌های پرافتخارش به عنوان سرمربی پرسپولیس، به برنامه جام آرزوها در شبکه نسیم رفت و به سوالات پژمان بازغی پاسخ داد. او در خصوص اینکه آیا الگوی فوتبالی هم داشته یا خیر گفت: علی پروین آن موقع بازیکن مشهوری بود و خیلی دنبال شماره هفت علی پروین بودم. فوتبالیست‌های خارجی هم بودند مثل مارادونا که الگوی من بودند. ولی اولین الگوی دوران ورزشی من آقای پروین بود.

او در پاسخ به اینکه چرخ گردون طوری چرخید که او شاگرد علی پروین شود گفت: بله سال ۷۱ یا ۷۲ بود که شاگرد ایشان شدم. من همچنان در پورا بازی می‌کردم و به اردوی تیم ملی دعوت شدم و فکر می‌کنم اوایل سال ۷۲ بود‌ خیلی سخت است که یک بچه در شهرستان دور مسیری را برود که عضو تیم ملی شود. مسیر سخت و طولانی بود و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردیم ولی یک حس و نیرویی همیشه من را راهنمایی می‌کرد که فوتبال را ول نکنم و ادامه بدهم.

او در مورد آرزوهایش گفت: با توجه به کمبود امکانات و مشکلاتی که وجود داشت رسیدن به سطح اول فوتبال، وقتی هم جلوتر اومدیم آرزوهای‌مان بیشتر شد. یک زمانی که قرارداد بستیم دوست داشتم پراید داشته باشم و به آن رسیدم و دیدم زیاد گازخورش خوب نیست و بعد گفتم که مثلاً ماکسیما بگیرم. باز هم به آن رسیدم ولی خواسته‌های بزرگتری داشتم.

او که علت جنگجو بودن و مبارزه‌هایش را فکر کردن به خانواده‌اش و اهمیت دادن به آینده آنها می‌داند، در مورد اتفاقاتی که باعث شد در لیست خروج علی پروین قرار بگیرد صحبت کرد. یحیی در این خصوص گفت: خیلی جاها با مشکلاتی برخورد کردم که برای هر کسی که می‌گویم قفل است و می‌گویند چه جوری ادامه دادی و چطور توانستی ادامه بدهی. من یک مقطع بیمار شدم و نزدیک دو سال درگیر بیماری بودم ولی با آن حال باز هم بازی می‌کردم. باورتان نمی‌شود یک بازی‌هایی فقط با زور آمپول می‌توانستم سرپا بایستم و بازی کنم بعضی وقت‌ها بین نیمه بیرون می‌آمدم و نمی‌توانستم ادامه بدهم چون اصلاً انرژی نداشتم.

گل محمدی ادامه داد: این اتفاق درست خورد وسط روزهایی که در پرسپولیس بودم. آقای پروین مربی‌مان بود و هر جا هستند سلامت باشند. شرایطم واقعا از نظر فنی و بدنی خوب نبود و ایشان مجبور شد من را در لیست مازاد بگذارد. من و نعیم سعداوی بودیم و با هم به فولاد خوزستان رفتیم. من احساس می‌کنم که فوتبالم تازه از آنجا شروع شد.

یحیی اضافه کرد: من ۳۰ سالم بود و تا آن مقطع کلاً ۱۴ تا بازی ملی بیشتر نداشتم و بعد از زمانی که به فولاد رفتم بازی‌های ملی من به ۷۴ تا رسید یعنی بیش از ۶۰ بازی در سن بالای ۳۰ سال انجام دادم که این خودش یک رکورد است.

یحیی گل‌محمدی به مرور اتفاقات بازی ایران و ایرلند پرداخت و گفت: آن اشک‌ها ناخودآگاه بود. ما مرحله و پروسه سختی را گذرانیم که به آن مرحله رسیدیم. تیم شایسته‌ای هم داشتیم که در جام جهانی حضور داشته باشیم چون واقعا یک نسل و تیم خیلی خوبی داشتیم. شاید برنامه‌ریزی خوبی برام بازی نداشتیم و مشکلات زیادی پیش آمد. در بازی اول من خودم هم مصدوم بودم و به آن بازی نرسیدیم و تغییراتی در ترکیب به وجود آمد می‌توانستیم حداقل آنجا دو بر یک ببازیم و یک گل بزنیم.

او ادامه داد: چند موقعیت خیلی خوب داشتیم که گل نشد آن باوری که باید را جلوی ایرلند نداشتیم. با توجه به اینکه آنها یک تیم حرفه‌ای بودند و بیش از ۳۰ بازی نباخته بودند آنجا هم می‌توانستیم حداقل یک گل بزنیم و بالا برویم. با توجه به اینکه هواداران هم خیلی آمده بودند و استادیوم پر بود احساس می‌کردم نتوانستیم خواسته‌هایشان را برآورده کنیم.

او در پاسخ به اینکه چه آرزوی فوتبالی‌ای داشته گفت: آرزوی فوتبالی من در دوران مربیگری مربیگری بود. ما در بازی‌های باشگاه‌های آسیا در فینال قهرمان نشدیم و می‌توانستیم آن سال جام را بگیریم.

او ادامه داد: یک سری اتفاقات بد برای تیم افتاد. قبل از فینال سه چهار تا محروم داشتیم. احسان پهلوان و وحید امیری سه کارته شده بودند. شجاع از تیم ما جدا شد و عیسی آل‌کثیر هم که به‌خاطر آن شادی گلش محروم شده بود. یک مقدار دست ما خالی شد ولی گل اول را زدیم و دو تا پنالتی خوردیم و خیلی بچگانه بود.

او در پاسخ به اینکه آیا مهدی شیری را بخشیده یا نه گفت: فوتبال است. من که بخشیدم انشالله که همه او را ببخشند. گناه نکرد و یک اشتباه بود. یک موقع کسی گناه می‌کند و می‌گویید قابل بخشش هست یا نه ولی این‌ها اشتباهات است و شاید عدم تمرکز و فشار زیاد باعث اشتباه می‌شود.

او در بخشی از برنامه با دیدن تصویر مهرداد میناوند گفت: واقعا نمی‌دانم چرا این اتفاق افتاد و همیشه وقتی به این مسئله فکر می‌کنم حالم بد می‌شود. احساسم این است که برادرم را از دست دادم. علی انصاریان، مهرداد میناوند، هادی نوروزی و مهرداد اولادی یک تکه از وجود من و عضوی از خانواده‌ام بودند. واقعا یاد و نام آن‌ها همیشه ماندگار می‌ماند و امیدوارم روحشان شاد باشد. آن‌ها رفیق و همراه بودند و مردم هم دوست‌شان داشتند.\