چرا هنوز موجهای انتخاباتی شکل نگرفته اند؟
آرمان شرق-گروه سیاست: برای ایجاد موج ،انتخابات باید دو قطبی یا چند قطبی شود. برخلاف برخی تصورها، قطبی شدن جامعه نه تنها ایرادی ندارد و مشکل ایجاد نمیکند بلکه اساسا یک ضرورت غیر قابل انکار برای ایجاد شور و نشاط انتخاباتی است.مانند انتخابات امریکا، اروپا و هر نقطه دیگری روی کره زمین. البته این رویکرد ضد قطبی شدن، ممکن است مورد علاقه، رضایت و پسند بسیاری از افراد، جریانات و نهادها باشد، اما کمکی به ایجادشور و نشاط انتخاباتی نمیکند.
چرا هنوز موجهای انتخاباتی شکل نگرفته اند؟
هنوز موجهای انتخاباتی شکل نگرفته است.»این پاسخی است که این روزها بسیاری از تحلیلگران سیاسی در خصوص چشمانداز پیش روی انتخابات ۱۴۰۳ مطرح میکنند. اگر فرض کنیم که افزایش مشارکت در انتخابات چهاردهم ریاستجمهوری، مهمترین دستور کار سیاسی و راهبردی کشور است، باید به دنبال راهکارهایی بود که از طریق آن بتوان این موجهای انتخاباتی را شکل داد. فارغ از اینکه کدام فرد یا جریان فاتح انتخابات میشود، نفس برگزاری انتخاباتی با مشارکت بالای ۶۰درصدی، امنیت ملی کشور و انسجام عمومی را تقویت میکند. «اعتماد» در ادامه پروندههایقبلی اینبار سراغ ۴چهره برجسته در حوزه ارتباطات و رسانه رفته تا درباره راهکارهای ایجاد موجهای انتخاباتی و افزایش مشارکت بحث و تبادل نظر کند.علی ربیعی، ماشاءالله شمسالواعظین، مجید رضاییان و احمد زیدآبادی، ۴کارشناسی حوزه ارتباطات هستند که مخاطب پرسشهای «اعتماد» قرار گرفته و در قالب مصاحبه و یادداشت به این ابهامات پاسخ دادند. ماشاءالله شمسالواعظین روزنامهنگار اصلاحطلب و تحلیلگر مسائل سیاسی و منطقهای با اشاره به تجربههای قبلی انتخاباتی ایران در این گفتوگو تلاش میکند چرایی شکل نگرفتن موجهای انتخاباتی تا این برهه از انتخابات را تشریح کند. این فعال حوزه رسانهای معتقد است مانند هر آوردگاه رقابتی دیگری، انتخابات هم نیازمند شکلگیری قطبهای متضادی است که از دل آن مشارکت در انتخابات بالا رود. شمسالواعظین با اشاره به تجربه ۲خرداد ۷۶ به این نکته اشاره میکند که برخاستن موجهای انتخاباتی و دوقطبیسازی نه تنها بر خلاف امنیت کشور نیست بلکه امنیت اقتصادی، سیاسی، راهبردی کشور را در عالیترین سطوح محقق میکند.
چگونه میتوان موجهای انتخاباتی را مانند تجربههایی چون سال ۷۶ و ۹۲ و ۹۶ در کشور ایجاد کرد؟
این روزها در ذهن بسیاری از ایرانیان این پرسش وجود دارد که چرا فضای انتخابات سرد و فاقد شور و نشاط لازم است. معتقدم انتخابات ۱۴۰۳ به عوامل انگیزانندهای نیاز دارد که اتفاقا برخی نهادها جلوی ظهور آنها را گرفتهاند. حتی برخی افراد و برخی نهادها نامزدها و طرفدارانشان را تهدید میکنند که فلان حرف را نزنید، سیاهنمایی نکنید، سفیدشویی نکنید و… حتی به نامزدها اعلام میشود، تیغه تیز ردصلاحیتها بالای سر نامزدها برافراشته نگه داشته شده است! طبیعی است که این فضا باعث میشود نامزدها با احتیاط بیشتری در انتخابات حضور داشته باشند.
برای ایجاد موج و افزایش شور و نشاط انتخاباتی به چه عواملی نیاز است؟
برای ایجاد موج ،انتخابات باید دو قطبی یا چند قطبی شود. برخلاف برخی تصورها، قطبی شدن جامعه نه تنها ایرادی ندارد و مشکل ایجاد نمیکند بلکه اساسا یک ضرورت غیر قابل انکار برای ایجاد شور و نشاط انتخاباتی است.مانند انتخابات امریکا، اروپا و هر نقطه دیگری روی کره زمین. البته این رویکرد ضد قطبی شدن، ممکن است مورد علاقه، رضایت و پسند بسیاری از افراد، جریانات و نهادها باشد، اما کمکی به ایجادشور و نشاط انتخاباتی نمیکند.
برخی افراد و گروهها اما اعلام میکنند دوقطبیسازی سیاسی باعث وارد شدن خسارت به کشور است. اینطور نیست؟
قطبی شدن جامعه به هیچ عنوان خصلت منفی انتخابات نیست. بخش قابل توجهی از هیجانزدگی مردم برای اخذ تصمیمات مهم از طرق قطبی شدن انتخابات شکل میگیرد. جامعه باید قطبی شود. جامعه در انتخاب بین دو نامزدی که متفاوت میاندیشند، متفاوت عمل میکنند و رویکردهای متفاوتی دارند، رشد را تجربه میکنند. از دل تضاهاست که پیشرفت حاصل میشود. فکر نمیکنم، افراد و جریاناتی که مخالف قطبی شدن در انتخابات هستند، نیتهای پاکیزهای داشته باشند. من در این زمینه بدبینم. کاهش مشارکت، تضمینکننده انتخاب یک جریان خاص شده است. این جریانات به این عدم مشارکت افتخار میکنند.اما آقایان فراموش میکنند این کاهش مشارکت از منظر امنیت ملی بسیار خطرناک است. یک زمانی مقامات ارشد کشور، مشارکت ۳۰ الی ۳۵درصدی سایر کشورها را نقد کرده و آن را نشانه نزول کشورها ارزیابی میکردند، اما باید دید چه اتفاقی رخ داده که امروز برخی افراد و گروهها در ایران نسبت به کاهش مشارکت بیتفاوت شدهاند. افزایش مشارکت که ضامن انتخاب موزاییکی مردم و رویکرد پولورالیستیکی مردم بود، عدهای را در کشور ناراحت کرد؛ بنابراین به سمت حذف رقبا و کاهش مشارکت حرکت کردند تا انتخاب یک جریان خاص تضمین شود.
کاهش مشارکت چه آسیبهایی برای کشور در پی دارد؟
انگار که افرادی فراموش کردهاند این وضعیت کاهش مشارکت، منافع ملی ایران را در بلندمدت تهدید میکند. رییسجمهوری که با رای پایین راهی پاستور میشود یا با مشارکت پایین مردم در انتخابات مجلس راهی بهارستان میشود، نمیتواند دغدغههای مردم را بازتاب دهد؛ بلکه تنها دغدغههای برخی افراد و گروههای خاص را نمایندگی میکند. این افراد وارد ساختارها میشوند تا حوزه علایق خاص را نمایندگی کنند.
مسوولانی که با مشارکت پایین سکان مسوولیتها را به دست میگیرند، نماینده ملت نیستند. در این وضعیت شکافها و گپها بین بدنه سیاسی و بدنه عمومی جامعه فعال شده و مشکلات بسیاری ایجاد میشود. در این صورت گسلها شکل گرفته و در قالب ناهنجاریهای ارتباطی و راهبردی ظهور پیدا میکنند. جامعه محذوف شده و گسلهای مختلف فعال میشوند. فراموش نکنید، دوم خرداد ۷۶ جدای از ویژگیهای مثبت، برخی علایم منفی را نیز به رخ کشید و نمایان کرد. و آن اینکه حکومت یک فرد خاص را به عنوان رییسجمهور در نظر گرفته بود که جامعه با آن مخالف بود. نهایتا مردم گفتند ناطق نوری و نوشتند خاتمی و انتخاب خود را کردند. اتفاقا انتخاب مردم بود که باعث شد امنیت ملی کشور ارتقا پیدا کند، روابط ایران با سایر کشورها بهبود یافت و تورم مهار شد. بهطور کلی بهترین دستاوردهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… ایران طی دهههای اخیر در این بازه زمانی دولت اصلاحات ثبت شدند. با یک چنین سوابق تاریخی نباید در خطی بیفتیم که برخی مسوولان اعلام کنند، حجم مشارکت پایین، پیروزی یک جریان خاص را ضمانت میکند! در این زمان باقی مانده همه باید تلاش کنیم، امواج تبلیغاتی و انتخاباتی گسترش پیدا کند تا جامعه به تعیین سرنوشت خود علاقهمند شود.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰