رابطه اخلاق و سیاست
![رابطه اخلاق و سیاست رابطه اخلاق و سیاست](https://armanshargh.ir/wp-content/uploads/2023/03/1415412_668-620x370.jpg)
آرمان شرق-گروه سیاست:برای بسیاری از افراد جامعه این حقیقتی بدیهی است که سیاست و سیاستمداران باید از ارزشهای اخلاقی تبعیت کنند. از آنجا که شهروندان بیگانه شده با حکومتها و قدرتهای سیاسی نمیتوانند بر ساختارهای قدرتمند روزگار جدید چیره شوند، در سنگر اخلاق پناه میگیرند.
رابطه اخلاق و سیاست
بیژن عبدالکریمی
آرمان امروز: رابطه اخلاق و سیاست، مسأله سادهای نیست؛ ابعاد بسیار وسیعی دارد و چیره شدن بر همه جوانب بحث، امری غیرممکن است و تنها میتوان به برخی از جنبههای بحث اشارهای گذرا داشت. رویکرد من در این بحث نه سیاسی است و نه اخلاقی، بلکه «فلسفی» و «متافیزیکی» است. لیکن رویکرد فلسفی و متافیزیکی به همان اندازه که اساسی و بنیادین است، از فهم متعارف و همگانی نیز فاصله دارد و افراد کمتر با ابعاد فلسفی و متافیزیکی بحث ارتباط برقرار میکنند. برای بسیاری از افراد جامعه این حقیقتی بدیهی است که سیاست و سیاستمداران باید از ارزشهای اخلاقی تبعیت کنند. از آنجا که شهروندان بیگانه شده با حکومتها و قدرتهای سیاسی نمیتوانند بر ساختارهای قدرتمند روزگار جدید چیره شوند، در سنگر اخلاق پناه میگیرند. لذا برای اکثر مردم بدیهی مینماید که سیاست باید اخلاقی باشد و از فضایل و ارزشهای اخلاقی دفاع کند. اینکه گفته میشود رویکرد مورد نظر در این بحث فلسفی و متافیزیکی است و نه سیاسی و اخلاقی، به این معنا است که در این بحث نه قصد بر این است که به نقد اخلاقی سیاست و سیاستمداران در حوزه ملی یا بینالمللی پرداخته شود و نه قرار است برخی از شعارها و ارزشهای اخلاقی، همچون احترام به آزادی شهروندان، احترام به حقوق دیگران یا رقیب، تن دادن به روشهای دموکراتیک و غیره طرح شود و گفته شود سیاست «باید» در چارچوب فلان ارزشهای اخلاقی حرکت کرده، فلان اصول اخلاقی را رعایت کند. البته اکثر قریب به اتفاق افراد همواره چنین میکنند، یعنی پیوسته به نقد اخلاقی جامعه و سیاست میپردازند و برمبنای اصول اخلاقی، سیاستهای حکومتها و کنش سیاستمداران جامعه خود و دیگر جوامع را مورد نقد اخلاقی قرار میدهند و دانشجویان، احزاب، گروهها، جنبشها و «NGO»ها همواره حوزه سیاست را به رعایت اخلاق، ارزشهای اخلاقی، احترام به حقوق دیگران و رعایت حقوق بشر، احترام به آزادیهای فردی و دینی یا توجه به حقوق زنان و حقوق کودکان و غیره دعوت میکنند. لیکن در رویکرد فلسفی و متافیزیکی آنچه محل توجه و تأمل است، شرایط و امکان یک امر است و در بحث حاضر هدف، «اندیشیدن به شرایط و امکان زیست اخلاقی در عرصه سیاست» است. ژان پل سارتر نیز بخوبی نتیجه اخلاق مدرن را نشان میدهد. وی صراحتاً اظهار میدارد «ارزشهای اخلاقی، اموری عینی نیستند»، «هیچ راهی ما را به رفتن دعوت نمیکند» و «از هر طرف که رویم راه همان است.» اینها همه به معنای بیبنیاد و بیمتافیزیک شدن اخلاق در روزگار کنونی است. نتیجه آنکه جهان کنونی با بحران متزلزل شدن مبانی و متافیزیک اخلاق روبهرو است و این حادثه سهمگین صرفاً در دوره جدید و با ظهور، بسط و سیطره عقلانیت مدرن روی داده است. ظهور شرایط و فضای پسامدرن این بیبنیادی را شدّت و حدّت بیشتری بخشیده است.
*فیلسوف ایرانی و دانشیار گروه فلسفه
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰