دامنه بزرگِ رسانههای کوچک
آرمان شرق- رخداد انقلاب اسلامی از منظر ارتباطات، پدیده پیروزی سنتهای شفاهی بر دیوانسالاری رسانههای رسمی بود.سنتهای ارتباطی شکل گرفته در مسجدها، حسینیهها، دورهها، شبکهها و نهادهای رها شده از قدرت سیاسی در دانشگاهها و مکانهای فرهنگی، توانستند میدان افکار عمومی را از رادیو و تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریهای رسمی دور کنند.
وقتی به نصیحت شاعرانه عنصری برمیخوریم که «به روزنامه ایام در همه پیداست، اگر بخواهی دانست روزنامه بخوان» گمان میکنیم شاعر قصیدهسرای هزار سال پیش ما هم به ضرورت فهم مسائل پیرامونی از طریق رسانهها، آن هم رسانههای نوشتاری پی برده است! به یقین چنین نیست و بین اشتراک مفاهیم در شعر کهنِ او و دریافتهای جدید ما، فاصله است، اما میتوان به تلمیح از این استعاره بهره برد و برای درک جهانهای در هم آمیخته پیش روی ما که «رسانهای شدن همهچیز در همه جا و برای همه» وجه غالب آنها است، به این اندرز به گونهای دیگر گوش داد. دوستان عزیز اعتماد که این روزها، سخت در تلاشند تا از کلابهاوس و فضاهای مجازی دیگر و روزنامه میدانی برای تکاپو در زمینه«روزنامهنگاری مدرن» راهی باز کنند به سراغ همه آمدند که بگویند و بنویسند و بشنوند. من نیز از این لطف آنان بینصیب نماندهام، خواستهاند، هرچه دل تنگم میخواهد بگویم. طبیعی است که نه این دل تنگ، توان و زمان چنین گفتنی دارد و نه ظرف روزنامه گنجایش نوشتن آن. تصمیم گرفتم که از این دعوت و فرصت در سالهای پایانی معلمیام، بهره بگیرم و به اجبار نوشتن در حد توان، تن دهم. امروز در شرایطی زیست میکنیم که باید درسهای زندگی و حتی علمی را به زبان ژورنالیسم درآورد تا آسانتر وارد حوزه عمومی شود.بنا به این ضرورت سعی میکنم روزهای شنبه در ستون «به روزنامه ایام» نگاهی ارتباطی به مسائل خرد و کلان جامعه داشته باشم. روشن است که نه گستردگی و تنوع مسائل جامعه و جهان ما و نه محدودیت دانش و تجربه من، جایی برای ورود پردامنه و عمیق به این حوزه را نمیدهد، اما شاید بتواند روزنهای به سوی بازاندیشی و ادراک چند ساحتی، درباره مسائل پیش روی ما بگشاید. روزنهای ارتباطی که صاحبنظران و کنشگران پهنههای سیاست، اجتماع، فرهنگ، دانش و اقتصاد را در حد یک تیتر یا تصویر به درنگ و تامل همهجانبه، ترغیب کند. و اما بعد…
این روزها که با چهل وسومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایرانیان در سال۵۷ همزمان است، میتوان از همین منظر ارتباطی به آن رخداد بزرگ و پردامنه و شتابندگی وقوع و پیروزی آن نگریست. «رسانههای کوچک و انقلاب بزرگ» عنوانی است که صاحبنظران حوزههای فرهنگ و رسانه به این پدیده دارند. دو محقق انگلیسی و ایرانی، دکتر آنابل سربرنی و دکتر علی محمدی با تدوین کتاب « Small Media, Big Revolution: Communication, Culture, and the Iranian Revolution» ذیل عنوان«رسانههای کوچک، انقلاب بزرگ، ارتباطات، فرهنگ و انقلاب ایران»چگونگی رویارویی رسانههای خرد (نوارهای ضبط صوت، ماشینهای زیراکس و شبکههای تلفنی) با رسانههای کلان (رادیو و تلویزیون و مطبوعات سراسری) در بستر مقابله نظام فرهنگی و اجتماعی ایرانی با نظام سیاسی شاهنشاهی را مورد بررسی قرار دادند. به موجب این تفسیر فرهنگی- سیاسی که از سوی صاحبنظران برجسته دیگر هم مطرح شده است، انقلاب را میتوان یک فراگرد ارتباطی برآمده از زوال اعتماد سیاسی و اجتماعی به قدرت مسلط و رسانههای بزرگ وابسته به آن و شکلگیری اعتماد و اعتبار مدنی رسانههای کوچک و مردمی دانست. در واقع از دل این ترکیب، دو نظام ارتباطی مذهبی- سیاسی و شبکههای رسانهای کوچک به هم پیوستند، چنانکه رسانههای کلان وابسته به رژیم سیاسی، ناتوان از ایجاد و حفظ مشروعیت شدند.
به این ترتیب رخداد انقلاب اسلامی از منظر ارتباطات، پدیده پیروزی سنتهای شفاهی بر دیوانسالاری رسانههای رسمی بود.سنتهای ارتباطی شکل گرفته در مسجدها، حسینیهها، دورهها، شبکهها و نهادهای رها شده از قدرت سیاسی در دانشگاهها و مکانهای فرهنگی، توانستند میدان افکار عمومی را از رادیو و تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریهای رسمی دور کنند.کافی است به دامنه تاثیر نوارهای صوتی (نوارهای کاست) که پیام امام خمینی (ره) و سایر سخنوران انقلابی در آن دوره را به سادهترین شکل میپرداختند در برابر میزان اثربخشی برنامههای پر خرج تبلیغاتی که از سوی رادیو و تلویزیون قدرتمند نظام شاه، سازمان مییافت، توجه کنیم.اینکه نسبت میان بحرانهای مشروعیت و مقبولیت و نفوذ که دامان قدرت سیاسی را گرفت با تغییر دامنه تاثیر رسانههای خرد و کلان چگونه است، پرسش مهمی است که از آن روز تاکنون باید در جستوجوی پاسخ واقعبینانه به آن بود. بین رسانهها و اعتماد اجتماعی و سیاسی، رابطهای عمیق و وثیق وجود دارد، اما به گفته دکتر مجید تهرانیان، «رسانهها به تنهایی توانایی تفویض یا سلب مشروعیت را ندارند.» این قدرتهای سیاسی هستند که با فاصله گرفتن از ذهن و زبان نخبگان و عامه از فهم افکار عمومی دور میشوند و عملا از رسانههای بزرگ در اختیار خویش نیز، مرجعیتزدایی میکنند. این جاست که شبکهها و رسانههای کوچک به اعتبار ذهنیتهای جدید جمعی، دامنههای بزرگ مییابند و میدانهای جدید ارتباطی را در اختیار میگیرند./اعتماد- هادی خانیکی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰