تاریخ انتشار : سه شنبه 18 خرداد 1400 - 7:20
کد خبر : 70715

درنگی بر «پنج اقلیم حضور» نوشته داریوش شایگان

درنگی بر «پنج اقلیم حضور» نوشته داریوش شایگان

ارمان شرق- کتاب «پنج اقلیم حضور» که با زیر عنوان «بحثی درباره شاعرانگی ایرانیان» منتشر شده، بیش از آن‌که به شاعرانگی ایرانیان و شاعردوست بودن‌شان بپردازد، درباره آثار و تا اندازه‌ای سلوک اجتماعی ۵ شاعر تأثیرگذار است که هستی‌شناسی‌ای سوای از هم دارند.

کتاب «پنج اقلیم حضور» که با زیر عنوان «بحثی درباره شاعرانگی ایرانیان» منتشر شده، بیش از آن‌که به شاعرانگی ایرانیان و شاعردوست بودن‌شان بپردازد، درباره آثار و تا اندازه‌ای سلوک اجتماعی ۵ شاعر تأثیرگذار است که هستی‌شناسی‌ای سوای از هم دارند.

همشهری‌آنلاین – فرزام شیرزادی: گرچه داریوش شایگان در پیش‌گفتار کتاب می‌نویسد: «پیش از هر چیز باید صمیمانه اعتراف کنم که در زمینه ادبیات خود را خُبره و متخصص نمی‌دانم…» اما مطالعه همین یک اثر از فیلسوفِ شناخته‌شده ایرانی، مخاطب حرفه‌ای ادبیات را با نویسنده‌ای مواجه می‌کند که جز نگاه اندیشمندانه و نکته بین فیلسوفی شاخص، او را در کِسوت متخصصی خُبره در عرصه ادبیات بجا می‌آورد.

شایگان در «پنج اقلیم حضور» روایتی دلنشین، گیرا و در عین حال موجز از فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ پیش ‌روی خواننده قرار می‌دهد. کتاب، اثری به غایت خواندنی است؛ از خواننده تفنن‌گرای رمان و داستان گرفته تا آن‌هایی که در پی پیچیدگی‌ها و رمزهای داستانی‌-فلسفی‌اند می‌توانند مخاطبان این اثر کم‌حجم باشند.

نگاه فیلسوف به هر ۵ شاعر، نظرگاهی بدیع و بکر پیش روی خواننده قرار می‌دهد. او درباره خیام می‌نویسد: «شادی خیام «مذهب» اوست. «رستاخیز» اوست در جهانی که نه گناه می‌شناسد و نه عقوبت. این شادی، شادی موجودِ استثنایی سازش ناپذیری است که از هرگونه ماتقدم و پیش داوری رهاست و با جسارتی کم نظیر جرأت می‌کند که این آیین خاص خود را به‌رغم همه توهماتی که در ضدیت با آن ایستاده، اعلان کند.»

به‌رغم آنکه تصور می‌شود شایگانِ فیلسوف باید به سعدی و سپس مولوی بیشتر ارادت داشته باشد، اما تعداد صفحاتی که به حافظ شیرازی اختصاص دارد بیش از دیگر شاعران این کتاب است؛ بحث درباره فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ به‌ترتیب ۱۶، ۲۱، ۱۸، ۲۳ و ۳۵صفحه را دربرمی‌گیرد و گرچه به ابعاد گوناگون اندیشه سعدی و مولوی هم اشاره می‌کند اما آنجا که از حافظ می‌نویسد، برخلاف ۴شاعر دیگر که با خونسردی فیلسوفانه درباره‌شان نوشته، شیفتگی و شیدایی‌اش به لسان‌الغیب عیان می‌شود: «این نغمه‌های گونه‌گون و پرده‌های رنگارنگ که از طریق ۵ حس باصره، سامعه، ذائقه، لامسه و شامه استحاله یافته‌اند، نهایتا همگی به یاد رویدادی است که در حقیقت عهد و میثاقی بوده که تقدیر آدمی را رقم زده است. این عهد و میثاق چیست؟ حافظ پاسخ می‌دهد:

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به ‌نام من دیوانه زدند»

علاوه بر این، زنده یاد داریوش شایگان سطرهای پایانی کتاب را چنین تمام می‌کند: «چه بهتر که حرف آخر را خود شاعر شیراز بگوید:

عیب رندان مکن ‌ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم اگر بد، تو برو خود را باش
هرکسی آن دِروَد عاقبت کار که کِشت

همه‌کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه‌جا خانه عشق است، چه مسجد چه کنشت»

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.