تاریخ انتشار : یکشنبه 5 اردیبهشت 1400 - 1:34
کد خبر : 66732

چهره شاخص اصلاح طلب :در انتظار یک اتفاق خارق العاده در انتخابات ۱۴۰۰ باشید

چهره شاخص اصلاح طلب :در انتظار یک اتفاق خارق العاده در انتخابات ۱۴۰۰ باشید

ارمان شرق- امروز هم معتقدم با توجه به فراز و نشیب هایی که سیاست و حکومت داشته و خصوصا بحث هایی که در منطقه وجود دارد، شرایط طوری است که ما می توانیم انتظار یک اتفاق خارق العاده را داشته باشیم. اما هدف و نیت ما در هر صورت باید این باشد که در انتخابات شرکت کنیم.

کمتر از دو ماه تا انتخابات ۲۸ خرداد ماه باقی مانده ولی در مقایسه با دوره های پیشین انتخابات های ریاست جمهوری به نظر می رسد که این دوره کمی فضای آرام تری را می گذرانیم و به تعبیری هنوز فضای عمومی جامعه انتخاباتی نشده است.

در میان جناح های سیاسی به نظر می رسد اصولگرایان کمی زودتر از اصلاح طلبان وارد ساز و کار انتخاب کاندیدای خود شده اند و اصلاح طلبان به دلیل احتیاط هایی که دارند مثل فیلتر شورای نگهبان و یا تخریب سازمان یافته از سوی جناح رقیب، در معرفی کاندیدای خود کمی تأمل دارند و با احتیاط بیشتری قدم بر می دارند.

در همین رابطه به سراغ یکی از اعضای حزب اتحاد ملت و از چهره های شاخص اصلاح طلب رفتیم و تحلیل و نظر او را درباره شرایط حاکم بر این انتخابات جویا شدیم.

متن کامل گفت و گوی محمد نعیمی پور را با خبرنگار جماران در ادامه بخوانید:

آقای مهندس! با توجه به نزدیک شدن به انتخابات آتی که هم قرار است رئیس جمهور دوره سیزدهم در آن انتخاب شود و هم افرادی تازه وارد شوراها شوند، تحلیل شما از شرایطی که تا پیش از این انتخابات بر کشور حاکم خواهد شد و تاثیرگذار بر سرنوشت مردم است چیست؟

انتخابات پیش رو از این جهت دارای اهمیت است که همه سیاستمداران و گروه های سیاسی باید آن را جدی بگیرند. و جدی گرفتن آن نیز از این جهت است که بتواند به تقویت توان کشور بیفزاید و منافع و امنیت ملی کشور را تضمین کند. اگر سیاستمداران و مجموعه ها با این نگاه وارد انتخابات شوند انتخابات پیش رو می تواند انتخابات موفقی باشد.

اما در مقابل مجموعه هایی که چندان ابراز دوستی با جمهوری اسلامی نمی کنند و کسانی که در صدد براندازی هستند چندان اهمیتی برای این موضوع قائل نیستند و به عبارت دیگر امنیت و منافع مردم را لحاظ نمی کنند. به باور من باید تمام کسانی که جمهوری اسلامی و اصلاح را باور دارند و معتقدند که هرگونه وضعیت آشفته می تواند منافع مردم را هدف قرار دهد نباید اجازه دهند که برخلاف منافع و امنیت ملی وضعیتی رقم بخورد و پشیمانی به بار بیاورد.

تکلیف با مخالفین جمهوری اسلامی روشن است و به نظرم باید در اینجا خطی ترسیم شود که حامیان و دلسوزان جمهوری اسلامی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا بتوانند آن خط را تشخیص دهند.
انتخاب ۹۲ مناسب ترین انتخاب بود

به هر حال شما جزو یکی از دو جریان اصلی درون کشور یعنی اصلاح طلبان به حساب می آیید. جریانی که عملکردش در حمایت از رئیس جمهور روحانی مشخص است. برخی بر این باورند که اگر اصلاح طلبان راهی غیر از این می رفتند وضعیتی بهتر از امروز پیدا می کردند. آیا شما نیز چنین حرفی را قبول دارید؟

معتقدم ما نمی توانیم از هیچ شخصی توقع صددرصدی داشته باشیم و در عین حال نیز نمی توانیم بگوییم هیچ مجموعه سیاسی به طور مطلق درست عمل می کند. همین که عملکردها از حد قابل قبولی بیشتر باشند، یعنی بیش از ۵۰ درصد کفایت می کند. مابقی نیازمند نقد و انتقاد است تا بتواند عملکرد خود را بهبود ببخشد.

طبیعی است که ببینیم عملکردها به نیازی که وجود داشته پاسخ نداده، باید این موضوع را بپذیریم و پذیرش این مساله نیز تنها شامل اصلاح طلبان نمی شود بلکه مشمول همه کنش گرانی خواهد شد که می خواهند در عالم واقع منویات خود را دنبال کنند. آنها که فکر می کنند بهترین عملکرد را داشته اند و کسانی هم که چنین انتظاری از آنها دارند علی القاعده اشتباه می کنند.

اما اگر نقد و انتقاد نباشد کار روبه جلو نخواهد بود. معتقدم اصلاح طلبان می توانستند بهتر از این عمل کنند و محوری ترین بحثی هم که به آن معتقدم این است که ما در سال ۹۲ کاندیدایی اصلاح طلب نداشتیم بلکه فردی متفاوت را حمایت کردیم و هدفمان این بود که ادامه روند دوران احمدی نژاد متوقف شود. و چون با این رویکرد پیش رفتیم می بایست از همان سال ۹۲ و پس از انتخابات به طور جدی، روی راه و روش های اصلاح طلبی که می توانست برای نخبگان و عموم مردم راهنمای عمل باشد، متمرکز می شدیم تا مشخص شود که ما در آن مقطع صدق گفتار داشته ایم و دست به انتخابی زده ایم که در آن برهه مناسب ترین انتخاب بود.
این طور نیست که ظرفیت های جمهوری اسلامی ته نکشد

معتقدم در این باره غفلت صورت گرفت و مطابق سنوات سال های قبل همه چیز را منوط به ماه های پیش از انتخابات کردیم. از این جهت دچار نقصان و مشکل بودیم. البته نکته دیگری هم وجود دارد و آن اینکه ما مدت ها در رقابت نیروهای درون نظام و از جمله اصولگرایان بیش از اندازه تاکید کردیم. شاید از آنجا که فکر کردیم جمهوری اسلامی رویین تن است و هیچ آسیبی به آن وارد نمی شود. لذا در حداکثر ممکن رقابت را انجام دادیم و طرف مقابل نیز همین کار را کرد.

می بینیم که مسئولان قوای مختلف هم خیلی با این موضوع ساده و راحت برخورد می کنند. به نظر می رسد این طور نیست که ظرفیت های جمهوری اسلامی ته نکشد و باید در نحوه رقابتی که بعضا تبدیل به منازعه و شرایطی می شود و مردم را نگران می کند، تجدیدنظر شود. رقابت باید در چارچوب هایی قرار گیرد که اصل ایران و جمهوری اسلامی را دچار آسیب نکند.

باید به این موضوعات توجه شود و در آینده نقدها و رقابت ها که بسیار هم ضروری هستند باید طوری انجام گیرند که اصل قضیه را دچار مشکل نکنند.
حتی اگر کاندیدای اصلاح طلبان برنده انتخابات نشود به معنای شکست نیست

آرایش سیاسی انتخابات پیش رو را چگونه ارزیابی می کنید آیا شاهد حضور نیروهای جنجالی و پدیده ها هستیم یا از هیم الان مشخص است چه کسانی وارد عرصه می شوند؟

فکر نمی کنم که اتفاقی خارق العاده بیفتد. ممکن است که نیروهای جدید به صحنه های سیاسی ورود پیدا کنند اما کاری خارق العاده صورت نمی گیرد. فکر می کنم شرایط در سال های گذشته به گونه ای رقم خورده که شانس برای جریانی که در حکومت غالب است بیشتر از اصلاح طلبان است. البته این بدان معنا نیست که برای اصلاح طلبان شانسی وجود ندارد. حتی اگر کاندیدای اصلاح طلبان برنده انتخابات نشود به معنای شکست نیست. بلکه به معنی شروع کار با یک رویکرد دقیق تر، موثرتر و حضوری بهتر است. و اینکه باید اشکالات کار رفع شود. پس نگاه من در این انتخابات بر پایه شکست و پیروزی نیست اما شانس آن نیروها را بیشتر می بینم.

هرچند که به نظر می رسد مشکلاتی جدی در اردوگاه اصولگرایان وجود دارد و رقابت های ریشه داری است. اما فکر می کنم شرایط به سمتی پیش رود که بزرگان کشور و اصولگرایان موضوع را به گونه ای حل کنند که این شانس برایشان پابرجا بماند.
شانس اصولگرایان بیشتر است

مشکلی که اصلاح طلبان دارند این است که برخلاف انتخابات قبلی دیگر نمی توانند موج گسترده ای فراهم کنند و آن موج را به سمتی هدایت کنند که بتواند تعیین کننده نهایی باشد. از جمله یکی از دلایلی که آنها می توانستند چنین موجی بیافرینند نقد شدید و عمیقی بود که به عملکرد اصولگرایان در دوره قبل داشتند و این باعث شد مردمی که از آن دوران خاطرات خوبی نداشتند اقبال نشان دهند.

اما الان شرایط عوض شده است. از آن طرف، بزرگان اصلاح طلب نیز استفاده زیادی از سرمایه خود برای جریان اصلاحات کردند. و امروز سرمایه شان به اندازه سابق نیست. بنابراین حرفی که می توانم بزنم این است که شانس اصولگرایان بیشتر است. اما اینجا ایران است. کشوری که در آن اتفاقات مختلفی رخ می دهد که می تواند غیرمنتظره باشد و آن اتفاقات قادر هستند افکار عمومی را به مسیر دیگری بکشاند.

پس اصلاح طلبان نباید از اینکه کاندیدایشان در انتخابات موفق نمی شود، ناامید باشند. اما اگر همین روال ادامه پیدا کند شانس کمتری از رقبای خود دارند.
مقایسه الان با سال ۷۶ چندان درست نیست

برخی کارشناسان دوره فعلی را با ماههای منتهی به انتخابات سال۷۶ مقایسه می کنند. و می گویند همانطور که در آن مقطع نیز اتفاقات غیرمنتظره ای رخ داد که منجر به پیروزی قاطع جریان اصلاحات شد امروز نیز ممکن است چنین شرایطی حاکم شود، تحلیل شما چیست؟

این احتمال را باید در گوشه ذهن خود داشته باشیم و نباید به طور کامل رخ دادن یک اتفاق خارق العاده را منتفی بدانیم. اما مقایسه الان با سال ۷۶ چندان درست نیست. ممکن است برخی از مواردش قابل تطبیق باشد. مایلم این موضوع را مطرح کنم که جریان «خط امام» که بعدها موسوم به «اصلاح طلب» شدند در آن مقطع مصمم به شرکت در انتخابات بود تا مشخص کنند صدایی در جمهوری اسلامی هستند زیرا تا پیش از آن، از صحنه سیاست کشور کنار گذاشته شده بود.

این جریان به صحنه آمد تا بگوید به اندازه صدایی که در کشور دارد باید بتواند فعالیت سیاسی کند و مطبوعات و احزاب خود را داشته باشد. اما اتفاقات خارق العاده ای که در آن مقطع افتاد همه را شگفت زده کرد. به نظرم دست اندرکاران حکومت اگر می دیدند چنین اتفاقی رقم می خورد تدبیر دیگری می اندیشیدند.
می توانیم انتظار یک اتفاق خارق العاده را داشته باشیم

امروز هم معتقدم با توجه به فراز و نشیب هایی که سیاست و حکومت داشته و خصوصا بحث هایی که در منطقه وجود دارد، شرایط طوری است که ما می توانیم انتظار یک اتفاق خارق العاده را داشته باشیم. اما هدف و نیت ما در هر صورت باید این باشد که در انتخابات شرکت کنیم.

اگر از همین الان با نیت پیروزی حتمی در انتخابات شرکت کنیم ممکن است کنش هایی داشته باشیم که آن کنش ها بعدا منجر به کنش ها یا واکنش های دیگری از جانب نیروهای سیاسی دیگر شود که برای اصلاح امور کشور بسیار پرمخاطره است.

لذا معتقدم کسانی که می گویند اگر کاندیدای ما ردصلاحیت شد نباید در انتخابات شرکت کنیم، رویکردی اشتباه دارند.
امروز ارتباط بزرگان اصلاحات با رهبری برقرار است، ولی اندک

اواخر عمر آیت الله هاشمی جریان اصلاح طلب می دانست که اگر بخواهد حرفی را با حاکمیت مطرح کند و به طور مشخص موضوعی را با رهبری در میان بگذارد، یک نفر وجود دارد که بتواند این پیام را برساند و تبادل پیام و نظر اتفاق بیفتد. اما بعد از درگذشت ایشان اصلاح طلبان صرفا از طریق رسانه ها با حاکمیت صحبت می کنند. وضعیت را از این حیث چگونه ارزیابی می کنید؟

بعد از سال ۸۸، اتفاقات تاسف برانگیزی به وجود آمد و در واقع فاصله جدی ای میان طرفداران جمهوری اسلامی در دوجناح رقیب ایجاد شد. و در واقع از همه بدتر این که تلاش حکومت این بود که جریان اصلاح طلب یا جریانی که مدعی بود در انتخابات درست عمل نشده را از جرگه درون حاکمیت جدا کند و این مسأله دیوار بی اعتمادی بزرگی را به وجود آورد.

آقای هاشمی هم به این دلیل که مواضع اش در آن مقطع مواضع مطلوب حکومت نبود، تاثیرگذاری کمتری پیدا کرد. ارتباط ایشان برقرار بود اما شاید سخنان و حرف هایش دیگر چندان نافذ نبود. ولی به هرحال امروز هم در سطح سران کشور و بزرگان سیاسی و جناح ها این گونه نیست که ارتباطی نباشد اما اندک است. و هستند کسانی که امروز به دیدار رهبری می روند و این ارتباط را برقرار می کنند. اما طبیعتا مانند دوران ۷۶ تا ۸۴ و حتی۸۴ تا ۸۸ نیست.
حضور در قدرت وقتی میسر می شود که قدرتی وجود داشته باشد

معتقدم حضور در قدرت وقتی میسر می شود که قدرتی وجود داشته باشد. یعنی اگر جریان موسوم به اصلاح طلب قدرت لازم را داشته باشد زمینه نیز برای حضورش حتی در سخت ترین شرایط فراهم می شود. تنها ابزاری که بعد سال ۸۸ برای منتقدین یا اصلاح طلبان باقی ماند، توجه افکار عمومی و جریحه دار شدن آن نسبت به مسائل سال۸۸ بود. بر این باورم همین مسأله باعث شد که در سال های ۹۲ و ۹۶ علیرغم همه موانعی که در سال های ۸۶ تا ۹۲ به وجود آمده بود، توجه افکار عمومی تبدیل به عاملی برای قدرت شود.

اگر اصلاح طلبان با توان و قدرت کافی جلو بیایند هرقدر هم که حکومت به مسئولیت های خود عمل نکند و موجبات تضییع حقوق دیگران را فراهم آورد اما وقتی قدرتی وجود دارد مجبور است آن را به رسمیت بشناسد. لذا با اینکه رویکرد اصلاح طلبان مبنی بر اینکه نظارت استصوابی باید برداشته شود، حرف درستی است اما وقتی که رقیب همه قدرت را در اختیار گرفته آیا با نصیحت و توصیه از مسیر خود منصرف می شود؟ خصوصا اگر پای تهدید به میان آید او نیز تهدید را با تهدید پاسخ خواهد داد.
«اصلاح طلبی» برای کشور ضروری است

لذا معتقدم ما باید فرض را بر این بگیریم که رقیب اصلاح طلبان در انتخابات توانایی زیادی دارد و استصواب را نیز در اختیار دارد. باید ببینیم چه کار می توانیم کنیم که استصواب حداقلی یا خنثی شود. اگر این کار را کنیم مسیر هموار خواهد شد. اگر نقدی به عملکرد اصلاح طلبان وارد است، آنها باید بعد انتخابات ۱۴۰۰ مسیرهایی را تعیین کنند و روش هایی را روند که منجر به بازگشت قدرت از مسیری که طی کرده باشد و این موضوع نیازمند طراحی جدی دارد.

از طرف دیگر هم این گونه نیست که حکومت مطلقا جریان اصلاحات را مفید نداند و در صدد حذف مطلق آن باشد. ممکن است راجع به برخی اشخاص و بعضی نگاه ها موضع داشته باشد اما حکومت دوره یکدستی را هم گذرانده است و مشکلات آن دوره همچنان گریبانش را گرفته است.

لذا روزنه هایی وجود دارد که همچنان می توان از آنها استفاده کرد. منوط بر اینکه قدرت وجود داشته باشد. فرق دارد که یک جریان عروسک انتخاباتی باشد که شادی و نشاط می آورد یا اینکه نیرویی قابل اتکا باشد. اصلاح طلبی برای کشور ضروری است اما معنای آن این نیست که فقط در عرصه سیاسی می توان اصلاح طلبی را دنبال کرد. یا چنین نیست که فقط با شعار دموکراسی می توان به اصلاحات رسید.
تا زمانی که اصلاح طلبان قدرت را گدایی کنند به جایی نمی رسند

به نظرم در صحنه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز نیروهای گسترده ای وجود دارند که خواهان اصلاح درون کشورند، اما سیاست ورز نیستند. این ها همگی پتانسیل های بزرگی است که اصلاح طلبان باید به آنها توجه کنند.(مثلا) وقتی حرف از «جهش تولید» زده می شود یعنی، اصلاح مسائلی که وجود دارد. یا وقتی می گویند «مانع زدایی و پشتیبانی» یعنی مشکلاتی وجود دارد. اصلاح طلبان اگر بخواهند قدرت بگیرند باید کمک کنند جامعه و به طور مشخص گروه های اجتماعی توانمند شوند.

آنها باید بر اساس توانمندی و حمایت و کمکی که به نیروهای اجتماعی می کنند نمایندگی هایی را در عرصه های سیاسی بدست آورند. به همین دلیل شوراها بسیار حائز اهمیت است. زیرا حاکمیت محلی است و محل بحث و گفت و گو راجع به موضوعات مشخص اجرایی و اجتماعی است.

از این رو، بازسازی شرایط برای کسب قدرت بیشتر وظیفه اصلاح طلبان است. تا زمانی که اصلاح طلبان قدرت را گدایی کنند به جایی نمی رسند. باید در دایره قدرت نقشی ایفا کنند تا بتوانند به اندازه همان نقش سیاست ها و برنامه های خود را دنبال کنند.
جبهه اصلاحات ایران را یک اتاق فکر برای تشکیل ستاد انتخاباتی می دانم

در ماه های اخیر شاهد شکل گیری نهاد اجماع سازی برای انتخابات بودیم که جبهه اصلاحات ایران لقب گرفت. برخی تحلیلگران معتقدند این نهاد باید هرچه سریعتر کاندیدای مشخص اصلاح طلبان را معرفی کند آیا این تاخیر یک نوع تاکتیک است یا ناشی از ضعف؟

به نظرم این نهاد کار خود را پیش می برد. البته شاید در ابتدا با سردرگمی هایی در خصوص اینکه کاندیداها چه کسانی باشند مواجه شدند و شاید زودتر از این ها می توانستند به نتیجه برسند اما با توجه به اختلاف نظرهایی که وجود دارد به نظرم هنوز زمان هست که بتوانند به جمع بندی مشخصی برسند.

من جبهه اصلاحات ایران را یک اتاق فکر برای تشکیل ستاد انتخاباتی می دانم و این مجموعه هیچ گاه جایگزین احزاب و عملکرد حزبی در کشور نمی شود. لذا بعید می دانم بعد از انتخابات این نهاد بتواند اقداماتی انجام دهد که در صحنه سیاسی ایران موثر باشد. کمااینکه شورای عالی سیاستگذاری هم در دوره قبل، پس از انتخابات عملا نتوانست ادامه کار خود را سازمان دهد و گزارشی به مردم ارائه دهد. از این رو رویکرد این نهاد به عنوان یک اتاق فکر انتخاباتی تاکنون قابل قبول بوده است.
این انتخابات نباید تبدیل به منازعه ای سیاسی شود

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.