تاریخ انتشار : جمعه 24 بهمن 1399 - 11:11
کد خبر : 61809

خوش گذرانی سلبریتی ها در سیاست!

خوش گذرانی سلبریتی ها در سیاست!

ارمان شرق- بسیاری از جامعه شناسان براین باورند که به عصر جدیدی گام نهاده ایم که « مدرنیته متأخر» یا « مدرنیته بازتابی» می نامند؛ عصری با پیچیدگی فزاینده که حکایت از تغییرات فرآیندهای فرهنگی و سیاسی دارد. اما جایگاه سیاست در این نوع از مدرنیته چیست؟ هنریک بنگ، سیاست مدرنیته متأخر را این‌گونه توصیف می‌کند: «شبکه‌ها به‌مثابه شیوه غالب حکمرانی، جایگزین سلسله‌مراتب می‌شوند؛ دولت‌ها توخالی می‌گردند؛ از سیاست سیاست‌گذاری به سیاست‌گذاری سیاسی حرکت می‌کنیم؛ سیالیتِ هویت گسترش می‌یابد که هویت‌های سیاسی ای با انعطاف‌پذیری بیشتر را داراست؛ حوزه گفتمانه ی حکمرانیِ شبکه اهمیت بیشتری می‌یابد؛ نقش رسانه‌ها و سیاست سلبریتی مهم‌تر می‌شود و سرانجام ماهیت و نقش احزاب تغییر می‌کند.» اگر گزاره‌های فوق صادق باشند، پس ماهیت سیاست و امر سیاسی، و مهم‌تر از همه دموکراسی‌های معاصر متحول خواهد شد.

وزمره سازان و سیاست سلبریتی

بنگ معتقد است که شهروندان بیش ‌از پیش نقش بازتاب دهندگی می یابند؛ بی‌تفاوت نیستند، اما بعید است مستقیماً با دولت درگیر شوند. افزون بر این، آنها هیچ علاقه‌ای به خلق شکل جدیدی از نمایندگی منافع خود ندارند و علاقه کمتری به سیاست حزبی نشان می دهند. ازین رو، دیگر احساس وظیفه یا ایدئولوژی نیست که آنها را  هدایت ‌کند، همچنین علاقه‌ای به اثرگذاری ندارند، بلکه خواستار این هستند که احساس خود را درگیر کرده و توسعه دهند. به‌زعمِ بنگ، مشکل سیاستمداران اینجاست که فعالیت سیاسی این «روزمره سازان» تعمیم‌پذیر نیست، چرا که فعالیت آنها بر ایدئولوژی یا عضویت در هیچ گروهی مبتنی نیست. ازآنجایی‌که فعالیت سیاسی روزمره سازان به‌صورت خلق‌ الساعه و من‌باب خوش‌گذرانی انجام می‌شود، نمی‌توان به آن اعتماد کرد. درنتیجه، سیاستمداران برای ترغیب آنها به مشارکت، باید به‌طور مداوم سرگرم این شهروندان شوند. برای این کار چه ابزاری بهتر از رسانه‌ها و سلبریتی!

بنگ برای عینی‌تر شدن این رویکرد، اوباما را مثال می‌زند« اوباما از خود ایماژی واضح در قالب مقام سیاسی‌ ای الهام‌بخش ارائه کرد که چشمداشتی به اطاعت کورکورانه و یا ناشی از عقلانیت (آن چنانکه رهبران سیاسی جریان غالب انجام می‌دهند) نداشت. او از اقتداری متقابل و گفت‌وشنودی سخن می‌راند؛ رابطه قدرتی دوسویه که اهداف، تاکتیک‌ها و باورها را در هم می‌آمیزد تا مردمی با هویت‌ها و پروژه ‌های متفاوت و حتی گاهی ناسازگار را گردهم بیاورد که بپذیرند همکاری آزادانه در تمامی مرزهای متعارف ممکن است تنها راهی باشد که چالش‌ها و مسائل مشترک ایالت متحده و به‌طورکلی جهان را حل کند».

“در جامعه‌ی شبکه‌ای معاصر، هویت‌ها و سیاست‌گذاریِ جامعه از طریق فرآیند شبکه‌سازی درنتیجه تعامل گفتمانی میان نخبگان شبکه پدید می‌ آیند. درعین‌حال ، این نخبگان با بهره‌گیری از تخصص رسانه‌ای خود، در عرصه گفتمانیِ گسترده‌تر مشغول به کار می‌شوند تا شهروندان را متقاعد سازند که پاسخی برای مشکلات پیش رودارند.“

سیاست سیاست‌گذاری  و سیاست سلبریتی

بنگ در ادامه بیان می‌کند که شبکه‌های حکمرانی معاصر در سه ساحت فعالیت می‌کنند: ساحت پارلمانی، کورپراتیستی و گفتمانی. او بر آن است که دو ساحت نخست کم‌اهمیت‌تر شده‌اند؛ درحالی‌که ساحت گفتمانی اهمیت زیادی یافته است چراکه تقلا برای حل تنش بین پیچیدگی‌های مدرنیته متأخر و لزوم پدید آوردن سیاست‌گذاری عمومی مؤثر، امری تعیین‌کننده شده است. بحث بر سر آن است که دولت‌های معاصر که با پیچیدگی بیشتری مواجه هستند تحت‌فشار بیشتری قرار دارند و ازین رو نخبگان بیشتری را در فرایند سیاست‌گذاری دخیل می‌کنند. به باور بنگ، در جامعه‌ی شبکه‌ای معاصر، هویت‌ها و سیاست‌گذاریِ جامعه از طریق فرآیند شبکه‌سازی درنتیجه تعامل گفتمانی میان نخبگان شبکه پدید می‌آیند. درعین‌حال ، این نخبگان با بهره‌گیری از تخصص رسانه‌ای خود، در عرصه گفتمانیِ گسترده‌ تر مشغول به کار می‌شوند تا شهروندان را متقاعد سازند که پاسخی برای مشکلات پیش رودارند.

به‌این‌ترتیب، بنگ تغییری از مدل ورودی و خروجی سیاست را شناسایی می‌کند که در آن ورودی‌هایی از شهروندان به‌وسیله احزاب و گروه‌های ذینفع، توسط دولت برای مذاکره و تجمیع آورده و به‌صورت تکرارشونده از طریق حکومت به خروجی‌های سیاست‌گذاری (به تعبیر او یک دوره سیاستِ سیاست‌گذاری) تبدیل می‌شوند. خروجی‌های سیاست‌گذاری که در آن نخبگان شبکه از طریق نظام سیاسی فعالیت می‌کنند، به تعبیر خود بنگ «بر طبق ارزش‌های خود عمل می‌کنند، درنتیجه، منافع و هویت‌های اجتماعی را  شکل می‌دهند»، یا به‌عبارت‌دیگر، دوره‌ای از سیاست‌گذاری سیاسی.

ازنظر بنگ، افزایش پیچیدگی، بازتاب پذیری و توأم بودن حرکت از سیاستِ سیاست‌گذاری به سیاست‌گذاری سیاسی، باعث تغییر چشمگیر ماهیت و نقش احزاب سیاسی گشته است. اخیراً احزاب کارتل در بسیاری از کشورها از سویِ آنچه بنگ احزاب متخصص-سلبریتی می‌نامد، کنار گذاشته‌شده‌اند. ازدیدِ بنگ، حزب کارتل پاسخی اساسی برای مشکلات مدرنیته متأخر بود. حکومت‌ها برای مدیریت پیچیدگی بیشتر  باید پای نخبگان را به شبکه‌های حاکم بکشانند، ازاین‌رو به سمت شبکه ی حکمرانی حرکت می‌کنند. درعین‌حال، آنها به مشروعیتی نیاز دارند که فقط از طریق انتخابات در دسترس است و فقط در صورتی این مشروعیت به دست می‌آید که احزاب بتوانند شهروندان را متقاعد کنند (بنگ آنها را مردم عوام می‌نامد) و آنچه را که شهروندان می‌خواهند تحویلشان ‌دهند. به این ترتیب، احزاب کارتل با هدفِ کنترل دولت و استفاده از این کنترل برای ایجاد سیاست‌های لازم و ترغیب انتخاب‌کنندگان به این سیاست‌ها، پاسخگوی نیازهای آنها هستند. احزاب کارتل، اعضای فعال و درگیر را تشویق نمی‌کنند؛ آنها به اعضای خاصی احتیاج دارند تا سیاست‌ها و قدرت حزب را تبلیغ و مشروع کنند.

“احزاب از ابزار رسانه‌ای سلبریتی (وبلاگ‌ها، نمایش در برنامه‌های تلویزیونی محبوب، وب‌سایت‌ها و غیره) برای برقراری ارتباط با رأی‌دهندگان استفاده می‌کنند. در این نوع از احزاب، رأی‌دهندگان و اعضا، منبع ایده‌های سیاست‌گذاری نیستند. در عوض، ازلحاظ چگونگی استفاده از آنها برای انتقال پیام حکمرانی خوب و متعاقد شدن، برای اعضا بسیار ارزشمند“

بنگ استدلال می‌کند که از دهه ۱۹۹۰ شاهد توسعه احزاب متخصص-سلبریتی بوده‌ایم. ازآنجاکه پیچیدگی افزایش‌یافته است و ازآنجاکه افراد بازتاب دهنده ‌تر شده‌اند (ایجاد انواع مختلفی از مشارکت‌کنندگان سیاسی که روزمره سازان را در برمی‌گیرد)، محدودیت‌های حزب کارتل در معرض دید قرارگرفته است. افزایشِ پیچیدگی، حکمرانی را دشوارتر کرده است، بنابراین اگرچه در دهه ۱۹۷۰ شبکه‌ها و سلسله‌مراتب ممکن است به‌عنوان شیوه‌های حکمرانی وجود داشته باشند، اما درحال حاضر، حکمرانی شبکه به‌وضوح، حالتِ غالب گشته است.

این بدان معناست که احزاب بخشی از آن چیزی هستند که بنگ ذیل عنوان شبکه‌های سیاست‌گذاری سیاسی  جهانی شده قرار می دهد. شبکه‌هایی که در یک سری از روابط مبادله باهدف دستیابی به حکمرانی خوب دخیل هستند. در صورت انتخاب مجدد حزب حاکم، چنین حکمرانیِ خوبی ضروری است. این امر در باب نمایندگی حزبی، دولت و سیاست نیز ضروری است. درنتیجه، احزاب از ابزار رسانه‌ای سلبریتی (وبلاگ‌ها، نمایش در برنامه‌های تلویزیونی محبوب، وب‌سایت‌ها و غیره) برای برقراری ارتباط با رأی‌دهندگان استفاده می‌کنند. در این نوع از احزاب، رأی‌دهندگان و اعضا، منبع ایده‌های سیاست‌گذاری نیستند. در عوض، ازلحاظ چگونگی استفاده از آنها برای انتقال پیام حکمرانی خوب و متعاقد شدن، برای اعضا بسیار ارزشمند.

باجودِ این اهداف بی‌پایان، تجزیه‌وتحلیلِ بنگ موضوعات مهمی را درحوزه ی رابطه سلبریتی، سیاست و دموکراسی  مطرح می‌کند. استفاده از سلبریتی برای مشروعیت بخشیدن به تصمیمات سیاسی اتخاذشده در شبکه‌های نخبگان می‌تواند نمایندگی و دموکراسی پارلمانی را تضعیف کند.

Bang, H. (ed.) (2003) Governance as Social and Political Communication. Manchester: Manchester University Press.

Bang, H. (2004) ‘Culture Governance: Governing Self-Reflexive Modernity’, Public Administration, 82 (1), 157–۹۰.

Bang, H. (2005) ‘Among Everyday Makers and Expert Citizens’, in J. Newman (ed.), Remaking Governance: Peoples, Politics and the Public Sphere. Bristol: The Policy Press, pp. 159–۷۹.

Bang, H. (2007) ‘Parties in the Swing: Between Democratic Representation and Communicative Management’. Mimeo, Department of Political Science, University of Copenhagen.

Bang, H. (2009) ‘ “Yes We Can”: Identity Politics and Project Politics for the Late-Modern World’, Urban Research and Practice, 2 (2), 1–۲۱

[۱] Reflexive  modernity

[۲] – هنریک بنگ استاد علوم سیاسی در دانشگاه کانبرا در استرالیا است. حوزه علاقه او  شامل اشکال جدید مشارکت و حکمرانی ، نئولیبرالیسم ، نهادگرایی جدید ، احزاب سیاسی و … می شود.

[۳]

باشگاه اندیشه politics policy to policy politics

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.