“جامعه باز” ؛ جامعه نقاد، خطاباور و اصلاح گر

هوشمند سفیدی
براین اساس، جامعه ای که نقد پذیر باشد، در واقع پیشاپیش و از نظر ذهنی به خطا باوری و افزایش لغزش اعتقادیافته است، پوپر علم نقدپذیر را مثل “جامعه باز” می داند و علم نفوذناپذیر را مثل جامعه بسته؛ زیرا پایۀ معرفتی جامعه بسته، علمی است که حاضر نیست نظریه های خود را در معرض آزمون و خطا یا ابطال قرار دهد و پیشاپیش آن ها را حقایق یقینی تلقی می کند؛ در حالی که علم نقدپذیر، تنها به حقیقت ایمان دارد و بنابراین همیشه آماده است که با سنجش گری، خود را تکامل بخشد، در واقع، او نشان می دهد که چگونه رهیافت های معرفتی، در نقدپذیری، آزاد اندیشی و گریز از جزم اندیشی موثرند و راه را برای پذیرش خطاها و کاستی ها و اصلاح امور باز می کنند، در حالی که علم، جزم اندیشی و مطلق انگاری را که از ویژگی های یک جامعه بسته است، اساس خشونت می داند (لسناف، ۱۳۸۵: ۱۸۲)
در تاریخ بشر، جامعه بسته، سابقه دیرینه ای دارد؛ “پوپر” غالباً این نوع جامعه را، جامعه ای قبیلهای یا قبلیه گرایی می داند و ویژگی های مشترک انواع مختلف آنها معین است: ساختار اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و شیوه خاص تفکر از جمله نهادها رویه های اجتماعی نسبتاً ثابت و بی انعطاف؛ زیرا تفکر در این جوامع جادویی است، نه عقلانی،. همچنین آنچه بر رفتارها حاکم است، “تابو” است؛ لذا، امکان نقد آن ها فراهم نمی شود، براساس آنچه ذکر شد، می توان گفت از یکسو جامعه باز محصول نقد، معرفت علمی، واقع گرایی، خشونت پرهیزی، و اصلاح گری است و از سوی دیگر آن ها را می توان میوه و محصول جامعه باز دانست؛ این عناصر، درواقع، اجزای سازنده جامعه باز هستند و ما که در پی استقرار “جامعه باز“ هستیم، نمی توانیم مبانی معرفتی و عناصر اصلی آن را نادیده انگاریم.