ماکیاولی ؛ سرمشق تاریخخوانی
آرمان شرق- گروه سیاست:ماکیاولی در پیش بردن اقدام انقلابی و بنیانگذار خود در تاسیس علم سیاست، غیر از نبوغ و ذکاوت و تیزبینی و حساسیت شگفتانگیز نسبت به سوانح زمانه و وقایع روزگار پر تنشی که در آن میزیست، بیش از هر چیز از تاریخ بهرهمند شد.
آرمان شرق- گروه سیاست:ماکیاولی در پیش بردن اقدام انقلابی و بنیانگذار خود در تاسیس علم سیاست، غیر از نبوغ و ذکاوت و تیزبینی و حساسیت شگفتانگیز نسبت به سوانح زمانه و وقایع روزگار پر تنشی که در آن میزیست، بیش از هر چیز از تاریخ بهرهمند شد.
کتابهای تاریخی در میان ایرانیان پرفروشند. بسیاری تاریخ میخوانند و بسیار بیشتر از آنها افرادی هستند که همه جا درباره مجد و شکوه گذشته سخن میگویند و از روزگاران رفته با افتخار و بزرگی یاد میکنند. سخن گفتن از گذشته تاریخی و دلمشغولی به تاریخ، آمیخته با سرشت انسان به عنوان موجودی زمانمند است که به تعبیر فیلسوفان هستیاش در بستری زمانی متحقق میشود، همواره به یاد لحظههای رفته است و دلنگران آنچه پیش رو خواهد بود و به سختی میتواند بر آنچه در لحظه حال رخ میدهد، متمرکز شود.
فردریش نیچه فیلسوف آلمانی در کتابی خواندنی با عنوان «سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی» نوشته: «به رمهای که در پیش روی شما میچرد، بیندیشد. این حیوانات هیچ درکی از امروز و فردا ندارند جز آنکه به این سو و آن سو میجهند، میخورند، میآسایند، هضم میکنند و دوباره میجهند و از بام تا شام واز روزی به روز دگر به همین نحو ادامه میدهند. خوشی و ناخوشیشان چندان معلوم نیست؛ سرمست لحظهاند و به همین دلیل نه غمگیناند و نه افسرده. برای یک انسان دیدن چنین منظرهای آسان نیست. انسان قادر به فراموش کردن نیست و همیشه وابسته به گذشته باقی میماند، به هر سرعتی و به هر جا که بگریزد هم چنان وابسته است.»
اما اشتغال به تاریخ، همچنان که نیچه در کتابش نوشته، سودمندیها و ناسودمندیهایی دارد. فواید و مضرات تاریخ را شکل پرداختن به آن و نحوه درگیری با آن مشخص میکند. اینکه مدام در حسرت و اندوه گذشته زاری سر بدهیم یا از گذشته تاریخی برای توجیه ناکامیها و شکستهای امروز یا وضعیت ناعادلانه اکنون بهره بگیریم، قطعا از ناسودمندیهای تاریخ است. تحریف تاریخ وبازنمایی کژ و کوژ آن برای اهداف امروزین از دیگر شیوههای خطرناک اشتغال به تاریخ است که معمولا پیروزمندان تاریخ دست به آن میزنند. افتخار بیهوده به آنچه سپری شده و دلخوش کردن به آنچه زمانی بوده و اینک نیست، از دیگر اشکال آسیبزا در مواجهه با تاریخ است.
نیکولو ماکیاولی (۱۴۶۹-۱۵۲۷) متفکر و سیاستمدار مشهور ایتالیایی معمولا به عنوان یکی از بنیانگذاران علم سیاست شناخته میشود، اندیشمندی که استقلال سرزمین سیاست از گسترههای اخلاق و دیانت را نشان داد و کوشید در دو اثر بزرگش یعنی شهریار و گفتارها، قوانین و معیارهای مناسبات نیرو در میدان سیاست را نشان بدهد. همین اقدام شجاعانه ماکیاولی موجب بدنامی او به عنوان متفکری شد که روح خود را به شیطان فروخته و فریبکاری و دروغگویی و نیرنگسازی برای حفظ و گسترش قدرت سیاسی را تجویز کرده. این اتهامهای ناروا به این اندیشمند سیاسی در حالی وارد شد که ابنای بشر از آغاز تاریخ در کردوکار سیاسی خود از روشهایی مشابه آنچه ماکیاولی توصیف کرده، بهره گرفتهاند. گناه و در واقع شهامت و جسارت ماکیاولی تنها در این است که تعارف و تکلف را کنار گذاشت و صریح و آشکار، منطق قدرت را عیان کرد. او به عنوان دانشمندی آگاه و هوشمند، به جای مجامله و چربزبانی و توصیههای واهی و خیالپردازیهای موهوم، واقعیت سیاست را تحلیل کرد و پیکر عریان قدرت را به نمایش گذاشت.
اما ماکیاولی در پیش بردن اقدام انقلابی و بنیانگذار خود در تاسیس علم سیاست، غیر از نبوغ و ذکاوت و تیزبینی و حساسیت شگفتانگیز نسبت به سوانح زمانه و وقایع روزگار پر تنشی که در آن میزیست، بیش از هر چیز از تاریخ بهرهمند شد. در ایامی که به علت وقایع اتفاقیه و ناگواریهای ایام ناگزیر طرد شده بود و کنج عزلت گزیده، به نوشته خودش در نامهای بسیار زیبا و خواندنی به فرانچسکو ورتوری از سیاستمداران روزگار، به شیوایی شرح میدهد که چگونه پس از سپری کردن بام تا شام در میان روستاییان و سپس قهوهخانه، شامگاه به خانه باز میگردد و در آستانه اتاق رختهای گردآلود روزانه را با جامهای شاهانه عوض میکند و «با این پوشاک مناسب گام در محضر بزرگمردان روزگاران باستان» مینهد، یعنی به مطالعه عمیق و انتقادی تاریخ میپردازد. ماکیاولی مینویسد: «[ایشان] با گشادهرویی استقبالم میکنند و در آنجا از یگانه مائدهای که سزاوار من است و برای آن زاییده شدهام بهره میگیرم. در آنجا اجازه دارم که بیهیچ پردهپوشی و واهمهای با حاضران سخن بگویم و علل کارهایشان را بپرسم و آنان نیز به شیوهای انسانی پاسخ میدهند.»
ماکیاولی در سرآغاز کتاب گفتارها، سیاستمداران و تحلیلگران را به علت عدم توجه دقیق و درست به تاریخ شماتت میکند و مینویسد: «از یک سو میبینم که مردمان برای آثار باقی مانده از روزگاران گذشته چه ارجی مینهند و از سوی دیگر میبینم که کارهای بلند و حیرتآوری که به روایت تاریخ کشورهای پادشاهی و جمهوری روزگاران باستان، به دست فرمانروایان و سرداران و شهروندن و قانونگذاران انجام گرفتهاند بیشتر به چشم اعجاب و تحسین نگریسته میشوند و به ندرت مورد تقلید قرار میگیرند. این امر هم مرا به شگفتی میآورد و هم غمگینم میکند. به عقیده من علت اصلی این امر نه سستی و ضعفی است، بلکه فقدان شناخت واقعی تاریخ است: زیرا که مردمان هنگام مطالعه تاریخ نه معنی واقعی آن را در مییابند نه آثار ناشی از آن معنی را احساس میکنند. به همین سبب کسان بیشماری که تاریخ میخوانند تنها از مطالعه گزارش وقایع گوناگون تاریخ لذت میبرند ولی هیچ به فکر تقلید از کارهای بزرگ گذشتگان نمیافتند چون چنین تقلیدی را نه تنها دشوار بلکه محال میانگارند.» ماکیاولی به تعبیر خودش در کتابهایش میکوشد آدمیان را از این اشتباه برهاند. این میتواند سودمندترین نحوه مواجهه با تاریخ باشد./اعتماد-محسن آزموده
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰