تاریخ انتشار : دوشنبه 29 مرداد 1397 - 11:26
کد خبر : 36166

علل و عوامل کودتای ۲۸ مرداد به روایت باوند/مصدق اعتبار ذاتی برای سلطنت قائل بود و قصد براندازی نداشت/موضوع کودتا در اذهان عمومی مطرح است

علل و عوامل کودتای ۲۸ مرداد به روایت باوند/مصدق اعتبار ذاتی برای سلطنت قائل بود و قصد براندازی نداشت/موضوع کودتا در اذهان عمومی مطرح است

آرمان شرق :شایان مظاهری: آخر مرداد برای ما مردم ایران غیر از گرمای سوزان آفتاب تموز یک داغ دیگر هم دارد، سوزشی از جنس کودتای تلخ و ننگین مرداد ۳۲ با همداستانی ارتجاع داخلی و استکبار جهانی و دولتی که سرنگون شد تا ۲۵ سال دیکاتوری بر کشور حکمفرما شود. به اینجای تاریخ که می

آرمان شرق :شایان مظاهری: آخر مرداد برای ما مردم ایران غیر از گرمای سوزان آفتاب تموز یک داغ دیگر هم دارد، سوزشی از جنس کودتای تلخ و ننگین مرداد ۳۲ با همداستانی ارتجاع داخلی و استکبار جهانی و دولتی که سرنگون شد تا ۲۵ سال دیکاتوری بر کشور حکمفرما شود. به اینجای تاریخ که می رسیم یادمان می آید که نباید بی گدار به آب بزنیم، نباید وا بدهیم و کنار بکشیم تا مشتی هوچی گری عنان امور را در کف گرفته و داشته هایمان را به تاراج ببرند، یادمان می آید که دوای ناراحتی و اعتراضمان در دست اجنبی و بیگانه نیست، یادمان می آید که حافظه تاریخی مان نباید کوتاه مدت باشد و الا چوب سختی خواهیم خورد و یادمان البته می آید که آمریکا حداقل در یک قرن اخیر هیچ گاه خیرخواه و دلسوز این ملک و ملت نبوده و نیست،« آرمان شرق» به مناسبت سالروز کودتای ۲۸ مرداد با دکتر هرمیداس باوند دیپلمات کارکشته و بازنشسته که خود در جبهه ملی عضویت داشته و دستی بر آتش آن فعل و انفعالات داشته و نظارگر آن اتفاقات تاریخی بوده به گفت و گو نشسته که در ادامه می خوانید. 

چه شد که کودتای ۲۸ مرداد به فرجام و نتیجه رسید ، چه بستر هایی باعث شد و چه کسانی اشتباه کردند و چگونه مردمی که صبح طرفدار مصدق بودند شب بر علیه او شعار دادند؟

کودتا در یک نافرجامی ها و ناکامی هایی که ایران  بعد از انقلاب مشروطیت با آن مواجه شده بود، اتفاق افتاد. بعد از جنگ جهانی دوم یک فرصتی پیش آمد، بخصوص اینکه در انگلستان حزب کارگر اقدام به ملی کردن صنایع و بانک ها کرده بود و دولت ائتلافی فرانسه هم دست به ملی کردن صنایع زده بود ،بنابراین ملی کردن به عنوان انتقال دارایی از بخش خصوصی به دولت طبق قانون برای توسعه اقتصادی و رفاه عمومی یک اقدام فراگیر و جهان شمولی تلقی می شد .نکته دوم  آمریکایی‌ها در ۱۹۴۵ در کنفرانس بین‌المللی انرژی پیشنهاد کردند که باید به امتیازات انحصاری پایان داده شود و مشارکت در نظر گرفته شود . در آن تاریخ هم آمریکایی‌ها به نفت ایران اشاره کردند که انگلیس استدلال کرد، ایران در جنگ شرکت نداشته و مشمول مناطق جنگی نیست اما در این کنفرانس بین‌المللی آمریکایی‌ها اصرار داشتند که آنها در جنگ شرکت کردند، هزینه‌های سنگینی متقبل شدند، بنابراین امتیازات انحصاری باید مشارکتی شود. اشاره به این نکته ضروری است که در روابط بین نظام بین‌المللی انرژی و مافیای هفت خواهران، این شرکت‌ها به هیچ‌وجه به‌دنبال خلع جایگاه یکدیگر نبودند و تنها رقابت درباره مشارکت بود. به این نکته اشاره می‌کنم چون برداشت ما در آن زمان عموما متفاوت بود.انگلیسی‌ها پیشنهاد آمریکایی‌ها در آن کنفرانس را قبول نکردند، ولی پذیرفته بودند که مقادیر قابل‌توجهی نفت با قیمت ارزان به کمپانی‌های آمریکایی بفروشند. نکته دیگر آن بود زمانی‌که موضوع ملی شدن مطرح شد، آمریکایی‌ها با اصل ملی شدن موافق بودند. به‌خصوص در وزارت خارجه آمریکا گروهی به ریاست مک-گی معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا تشکیل شد که اینها معتقد بودند باید برای جلوگیری از نفوذ خزنده و فزاینده کمونیسم از ناسیونالیسم حمایت کرد. بنابراین این جنبش را که یک جنبش ناسیونالیستی می‌دانستند به دو دلیل حمایت کردند. یکی آنکه در مقابل نفوذ چپ قرار داشت و دوم آنکه آمریکایی‌ها معتقد بودند؛ انحصار باید دچار تغییر شود. حتی زمانی ‌که انگلیسی‌ها ناو جنگی فرستادند، آمریکایی‌ها شدیدا مخالفت کرده و گفتند؛ این اقدام شما سبب می‌شود که شوروی براساس مواد ۵ و ۶ عهدنامه ۱۹۲۱ آزادی عمل پیدا کند و بتواند نیرو وارد کند. بنابراین در مرحله دوم آمریکا می‌کوشد نقش میانجی را ایفا کند و با شاتل دیپلماسی (رفت و آمد بین تهران و لندن) موجب شد که نهایتا انگلستان که ملی شدن را غیرقانونی می‌دانست، اصل ملی شدن صنعت نفت را بپذیرد و به‌دنبال این پذیرش، هیاتی را به ریاست جکسون فرستاد. ظاهرا پیشنهاد مطرح‌شده به‌ عنوان اینکه انگلستان خریدار نفت ایران شود، چون مغایر با اصول ۹ ماده‌ای ملی شدن نفت بود، پذیرفته نشد. هیات بعدی نیز پیشنهاد مشابهی را با اندک تغییراتی مطرح کرد که باز هم از سوی ایران رد شد. در مرحله سوم ایدن می‌گوید: ما دیدیم مصدق در حال استفاده از کارت آمریکا علیه ما است و ما سعی کردیم این کارت را از دست او بگیریم. در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل که در پاریس برگزار شد (در این زمان هنوز ساختمان نیویورک به اتمام نرسیده بود) در آنجا ایدن به آچسن وزیر امور خارجه آمریکا پیشنهاد مشارکت می‌دهد. ابتدا آچسن استقبال نمی‌کند اما در پی ادامه مذاکرات به یک توافق می‌رسند که در نفت ایران مشارکت کنند.  مصدق به کشورهای خارجی اعلام کرد که ید آنها در ایران ید امانی است و بنابراین شما خدمتی می‌دهید و منافعی می‌برید ولی باید زیرنظر دولت ایران باشد. پیشنهادهای مختلفی برای حل موضوع مطرح می‌شود، پیشنهاد بانک بین‌المللی و پیشنهاد ترومن- چرچیل پذیرفته نمی‌شود و پیشنهاد آخر که شبه اولتیماتوم به دولت مصدق است، پیشنهاد آیزنهاور- چرچیل بود. در اینجا انگلیس و آمریکا به این نتیجه می‌رسند که با دولت مصدق امکان کنار آمدن نیست و تنها راه آن تغییر دولت است.یادآوری این نکته ضروری است که همبستگی اعضای جبهه ملی تا ۳۰ تیر تقریبا تداوم داشت اما بعد از این تاریخ با تقاضای دکتر مصدق برای اختیارات بیشتر مورد مخالفت برخی دوستانش مانند آیت‌الله کاشانی، بقایی، مکی و… قرار می‌گیرد. بعد هم در جریان ۹ اسفند یک جدایی بین اعضای جبهه ملی صورت می‌گیرد. بنابراین برای تغییر وضع موجود راه‌های پیش رو عبارت بودند از اینکه روحانیونی که جایگاه ویژه‌ای داشتند چه در جریان انقلاب و چه در سنت روحانیت ایران از آیت‌الله بروجردی بخواهند که فتوایی بدهد که وضع موجود منجر به نفوذ کمونیسم در ایران می‌شود اما آیت‌الله بروجردی حاضر به صدور چنین فتوایی نمی‌شود. دومین گام از طریق مجلس بود. گفته می‌شد در این انتخابات ارتش دخالت کرده ولی با این حال ظاهرا دولت دارای یک اکثریت ضعیف در مجلس بود. در دولت مصدق صادرات نفت متوقف شده و اقتصاد بدون نفت بود.دولت برای تامین نیازمندی‌های داخلی درصدد نشر اسکناس بود ولی چون پشتوانه‌ای وجود نداشت، باید مخفیانه صورت می‌گرفت، چراکه به محض آگاهی از نشر اسکناس بدون پشتوانه ارزش پول سقوط می کرد . بنابراین در مجلس برای انتخاب ناظر بانک مرکزی رای‌گیری شد، حسین مکی با اکثریت قابل توجه انتخاب شد و از آنجا که مکی مخالف سیاست‌های مصدق بود، مساله نشر اسکناس عملا ملغی شد. با این عملکرد مجلس درحالی‌که فکر می‌شد دولت در مجلس دارای اکثریت است اما برای یکی از مهم‌ترین تصمیمات مصدق به شخصی رای داده شد که مخالف جدی بود، دکتر مصدق بر آن شد که مجلس را منحل کند.این امر با مخالفت برخی دوستانش نظیر خلیل ملکی و صدیقی مواجه شد. سومین راه، فرمان شاه برای منصوب کردن نخست‌وزیر جدید بود. بنابراین فرمانی صادر شد و حدود یک بامداد به منزل دکتر فاطمی رفتند و با برخورد شدیدی وی را دستگیر کردند و سپس به منزل مصدق رفتند. بعد از آن اعلام می‌شود که این امر یک کودتای نظامی است. شاه هم از طریق رامسر کشور را ترک می‌کند. مرحله بعد عبارت از این بود که اگر فرمان شاه هم کاربرد نداشته باشد، برنامه چکمه عملیاتی شود.انگلیسی‌ها سعی کردند بیشتر آمریکایی‌ها را جلو بیندازند. بنابراین وجوهی میان برخی از اقشار در مناطق مختلف تقسیم شد تا روند کار تسریع شود. به‌خصوص برادران رشیدیان در این جریان نقش ویژه‌ای داشتند. چون توده‌ای‌ها بعد از خروج شاه تظاهرات گسترده‌ای را انجام دادند و من به خاطر دارم که یکی از آنها با جیپی با بلندگو در خیابان‌ها می‌گشت و شعارش این بود: ز جنبش توده‌ها شاه فراری شده. این دست حرکات سبب شد که برخی از مردم که شاید نظر مخالفی هم نداشتند ولی دارای مال و مکنت بودند، از سلطه چپ در هراس بیفتند. دکتر مصدق هم اعلام کرد به هیچ‌وجه هیچ گروهی اجازه تظاهرات ندارد. این فضا باعث شد که فرصتی برای گروه نظامیان بازنشسته که پیش‌تر نیز افشارطوس را از بین برده بودند، فراهم شود. مصدق حتی زمانی‌که زاهدی در مجلس متحصن شده بود و علیه وی دست به تحرکات می‌زد به جهت قداستی که برای مجلس قائل بود، حاضر نشد کاری علیه وی انجام دهد. از سوی دیگر مصدق مانند همه دیوان‌سالاران و میرزاهای قاجار اعتبار ذاتی برای سلطنت قائل بود و قصد براندازی آن را نداشت. مجموعه این فرآیندها سبب شد که کودتایی به اهتمام انگلیس و آمریکا صورت گیرد.

بنظر میرسد الان نیز به مانند همان موقع آمریکایی ها به دنبال تغییر نظام در ایران هستند ،با توجه به نارضایتی های شکل گرفته و اعتقاد به ناکار آمدی دولت چه تشابه  ویا عدم انطباقی با آن دوران داریم؟

امریکا گفته در مقام تغییر رژیم ایران است ولی خود ترامپ اعلام کرده خواهان تغییر رژیم نیستم، ولی خواهان این هستم که دولت ایران پیشنهاد مذاکرات بدون قید و شرط را بپذیرد که البته ۱۲ شرط ارائه شده بود، از سوی وزیر خارجه آمریکا .ترامپ چون انتخابات میان دوره ای را در پیش دارد و باید استفاده بهینه بشود از شرایط و به نفع خود ترامپ هم هست که با بوق و کرنا یک دستاورد بزرگ را تبلیغ کند .بنابراین نظر به این است که در فضایی که به وجود آمده، با افزایش تحریم ها و افزایش عدم رضایت روز افزون مردم در بیکاری ها و مسائل اقتصادی، دولت با یک روند رو به افولی مواجه شود و  برخی هم استشمام کردند و سعی کردند؛ انسجام بین یکدیگر ایجاد کنند و در هر حال بعضی احتمالاتی هم در داخل ایران مورد بحث و اظهار نظر قرار می گیرد .ولی نظری که آقای ظریف گفته بود که فضایی کم و  بیش مشابه دوران مرداد ۱۹۵۳ است و امریکا یی ها بخصوص با توجه به اینکه یک نهاد ویژه ای مرکب از نمایندگان وزارت خارجه و دارایی و سی آی ای و غیره تشکیل دادند تا همبستگی و هم نظری منسجمی داشته باشند، این را هم دال بر آن برای تغییر وضع موجود در ایران شبیه برنامه چکمه تلقی می کنند . مثلا اینکه احتمالا شاید نوعی کودتایی در ایران انجام بگیرد برای قدرت هایی که خصوصیت بوژوآزی پیدا کرده اند و اگر استشمام کنند که خطری جدی برای آنها و دیگران است، تغییر رویه دهند ،هم قهرمان ملی شوند و بتواند منابع خود را حفظ کنند.ولی تا به حال چنین شواهد و قرائنی مشاهده نگردیده و یا ممکن است مشکلات اقتصادی جامعه را به نقطه استیصال برساند و انفجار کور در ایران انجام بگیرد ،یا عوامل خارجی در پرتو حمایت آمریکا و دیگران همان ترتیبی که در افغانستان انجام دادند به هر حال وارد قضیه بشوند.وبرای جلب مردمی هم باید دید که بخشی از احزاب و جمعیت های که سابقه تاریخی مردمی دارند از آنها هم استفاده شود .در هر حال اظهار نظرات متفاوتی انجام می شود ولی مسئله کودتا هم در ذهن چگونه خواهد بود، طبیعی است و در اذهان عمومی هم مطرح شده.حالا آقای ظریف یک وجه تشابهی بین وضع موجود و وضعیت ۲۸ مرداد۱۳۳۲ فکر می کند و احتمال داده که ممکن است که آمریکایی ها کودتایی را انجام دهند که البته او هم گفته که محال است و هرگز.

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.