اعتراضشناسی در ایران پساانقلابی
آرمان شرق-گروه سیاست:وقتی بستر و شرایط تحلیلهای علمی اعتراضها فراهم نشود، تحلیلهای شبهعلمی و غیرعلمی فضایی مبهم ایجاد میکنند که مرز واقعیت و دروغ در آن محو میشود و با خطای تعمیم آماری، جانبداری و سوگیری تحلیلی و استنتاجهای ناقص و نادرست و تقلیلگرایی، گذشته اعتراضها با وضعیت حال اعتراضها و آینده آنها به غلط به گونهای پیوند میخورد که تصمیمسازان کشور در محاسبات خود دچار خطا و لغزش میشوند و چالشها و تنشهای اجتماعی کشور تشدید میشود. در اینچنین فضایی با از دست رفتن زمان، هر گونه اصلاح، جدی گرفته نخواهد شد
علی میرزامحمدی
از دیدگاه نویسنده در کنار تئوریهای تحلیل انقلابها، مباحث بین رشتهای شناخت اعتراضها (اعتراضشناسی) میتواند مقدمهای برای تحلیل علمی از پدیدههای اجتماعی در جریان و بهروز باشد که در جوی به دور از جانبداری، لزوم اصلاح ساختارهای سیاسی را در هماهنگی با ساختارهای اجتماعی به حاکمیتها یادآور شود. علم «اعتراضشناسی» میتواند مفاهیم خود را از رشتههای جامعهشناسی، علوم سیاسی، روانشناسی، حقوق، مدیریت و… اقتباس و در ترکیبی جدید به کار گیرد. در تحلیل اعتراضهای چند ماه اخیر، حجم گستردهای از ادبیات و محتوای تحلیلی تولید شده؛ اما پرسش این است، این ادبیات تولید شده چقدر از فضای ژورنالیستی و احساسی و تحلیل جانبدارانه و جناحی فاصله گرفته و به تحلیل واقعیت جاری نزدیک شده است. وقتی بستر و شرایط تحلیلهای علمی اعتراضها فراهم نشود، تحلیلهای شبهعلمی و غیرعلمی فضایی مبهم ایجاد میکنند که مرز واقعیت و دروغ در آن محو میشود و با خطای تعمیم آماری، جانبداری و سوگیری تحلیلی و استنتاجهای ناقص و نادرست و تقلیلگرایی، گذشته اعتراضها با وضعیت حال اعتراضها و آینده آنها به غلط به گونهای پیوند میخورد که تصمیمسازان کشور در محاسبات خود دچار خطا و لغزش میشوند و چالشها و تنشهای اجتماعی کشور تشدید میشود. در اینچنین فضایی با از دست رفتن زمان، هر گونه اصلاح، جدی گرفته نخواهد شد و از آن به بازی یا نیرنگ سیاسی تعبیر خواهد شد. از دیدگاه نویسنده در سنخبندی و گونهشناسی اعتراضهای چند دهه اخیر ایران پساانقلابی میتوان عوامل و متغیرهای زیر را در نظر گرفت:
شکل تظاهر: از این منظر، اعتراضها به دو دسته اعتراضهای آشکار و خاموش دستهبندی میشوند. در اعتراضهای خاموش، افراد به واسطه محافظهکاری و ترس از موقعیت، اعتراض خود را به صورت غیرمستقیم بیان میکنند. اعتراضهای خاموش، نتیجه کوتاهی و ناکارآمدی نخبهها در انجام اصلاحات و نبود انجمنهای صنفی کارآمد و جو دموکراتیک برای بیان مسالمتآمیز اعتراضها و انتقادهاست.
سطح اعتراضی: برخی اعتراضها در سطح کوچک مانند مدرسه، کارخانه، اداره و برخی در سطح میانه مانند شهرستان و در سطحی بالاتر استانی رخ دادهاند، اما ما شاهد اعتراضها در سطح گسترده ملی نیز بودهایم.
نقطه استارت اعتراضها: از این دیدگاه بروز حوادث مرگ مشکوک افراد، اعلام نتایج انتخابات که از دیدگاه حامیان و هواداران غیرقابل قبول تلقی میشود؛ اظهارنظرها و نوشتارهای توهینآمیز و تحریککننده و تصمیمهای اقتصادی و سیاسی بدون اقناع اجتماعی چهار نوعِ اعتراضی را تشکیل میدهند.
تاریخمندی: برخی اعتراضها تاریخمند و برخی فیالبداههاند. اعتراضهای تاریخمند دارای ریشههای عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسیاند. البته اعتراضهای فیالبداهه اگر مدیریت نشوند و پاسخ مناسبی به آنها داده نشود، زمینه تاریخمندی اعتراضهای دیگری را فراهم خواهند کرد.
تمرکز و هدایت اعتراضها: بیشتر اعتراضها تا قبل از ظهور رسانههای پیامرسان و فضای مجازی از نوع متمرکز بودند که هدایت آنها توسط افراد یا گروههای مشخصی انجام یافته است، اما رسانههای جدید شکل دیگری از اعتراضها را رقم زدهاند که با عنوان «اعتراضهای سیال» میتوان از آنها نام برد. این رسانهها امکان هدایت غیرمتمرکز و بدون لیدر اعتراضها را فراهم کرده است. بر این اساس همه افراد، در هر ساعت زمانی و هر مکان فیزیکی، قابلیت نمایش اعتراضی را دارند. بر این اساس، ما به عصری وارد شدهایم که کنترل اعتراضها در آن بسیار پیچیده و دشوار شده است.
دیگر موارد: اعتراضها از منظر تداوم به دو دسته دنبالهدار و منقطع تقسیم میشوند. در سالهای اخیر بر تعداد اعتراضهای دنبالهدار کشور افزوده شده است. همچنین از نظر اخذ مجوز اعتراضی، اعتراضها به دو دسته بدون مجوز و مجوزدار دستهبندی میشوند. تعداد اعتراضهای مجوزدار در کشور بسیار کم است. همچنین اعتراضها از نظر هزینههای اقتصادی- اجتماعی به دو دسته کمهزینه و پرهزینه قابل دستهبندی هستند. از این منظر نیز به تدریج تعداد اعتراضهای پرهزینه در کشور رو به افزایش است. در شناخت اعتراضها متغیرهای زیر از اهمیت زیادی برخوردار هستند.
فاصله زمانی بین اعتراضها: هرچه این فاصله زمانی کاهش یابد، ضرورت و فوریت اصلاحات ساختاری بیشتر خواهد بود.
فاصله زمانی فروکش کردن اعتراضها: وقتی این فاصله زمانی طولانی شود باید ضرورت اصلاحات ساختاری را بیشتر احساس کرد.
محتوای اصلی خواستههای معترضین: از این منظر این سوال پیش میآید که آیا خواسته معترضین محتوایی اصلاحی دارد یا محتوایی براندازانه.
حجم جمعیت اعتراضی: هر چه حجم جمعیت آماری درگیر در اعتراضها افزایش یابد حساسیت آنها نیز افزایش مییابد، اما در تحلیل حجم، نباید به خطای تعمیم آماری گرفتار شد.
تغییر ترکیب جنسیتی معترضین: اعتراضهای پساانقلابی ایران غالبا ساختاری مردانه داشته و جمعیت زنان حاضر در آنها بسیار اندک بوده است؛ بر این اساس افزایش اندک جمعیت زنان در اعتراضها باید جدی گرفته شود.
بر اساس آنچه گفته شد، لازم است شناختی دقیق و علمی از مشخصات اعتراضهای ایران پساانقلابی به مراکز تصمیمساز کشور ارایه شود؛ چراکه تحلیلهای ناقص، یکطرفه و جناحی، ساختار تصمیمسازی و تصمیمگیری کشور را در برخورد با مسائل کشور دچار خطا خواهد کرد. این مهم باید بر اساس اصول علمی و بر مبنای واقعیتهای جاری کشور انجام شود. در این میان عنصر زمان، بسیار کلیدی است و نباید فرصت اصلاحات به موقع را از دست داد./اعتماد
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰