تاریخ انتشار : شنبه 27 آذر 1400 - 20:21
کد خبر : 86940

بابا آب داد، چرا عقل نداد؟

بابا آب داد، چرا عقل نداد؟

آرمان شرق- ما افتادیم در مسیر رقابت صوری با جهان و دانشگاه‌های‌مان را به جای بستری برای شکل‌گیری «علم زنده»، به کارخانه تولید علم مرده (مقاله) تبدیل کردیم؛ چون می‌خواستیم فخر بفروشیم که ما در تولید علم جزء کشورهای رده بالای جهان هستیم. یعنی همان کلکی که در انرژی اتمی به خودمان زدیم و نقشه‌های جعلی و تجهیزات آلوده را از جاسوسان اتمی غربی خریدیم و بعد خودمان را گرفتار پیامدهای آن کردیم و هنوز هم درگیریم، در حوزه علم هم همان کلک‌ها را به خودمان زدیم.
بابا آب داد، چرا عقل نداد؟

محسن رنانی در یادداشتی می نویسد: ما افتادیم در مسیر رقابت صوری با جهان و دانشگاه‌های‌مان را به جای بستری برای شکل‌گیری «علم زنده»، به کارخانه تولید علم مرده (مقاله) تبدیل کردیم؛ چون می‌خواستیم فخر بفروشیم که ما در تولید علم جزء کشورهای رده بالای جهان هستیم. یعنی همان کلکی که در انرژی اتمی به خودمان زدیم و نقشه‌های جعلی و تجهیزات آلوده را از جاسوسان اتمی غربی خریدیم و بعد خودمان را گرفتار پیامدهای آن کردیم و هنوز هم درگیریم، در حوزه علم هم همان کلک‌ها را به خودمان زدیم.
بابا آب داد، چرا عقل نداد؟

یکی از خسارت‌هایی که نظام سیاسی پساانقلاب به جامعه ما زد تمرکز بر شناسایی و تقویت افراد باهوش بود. تاسیس مدارس‌ تیزهوشان، تاسیس سازمان استعدادهای درخشان، برگزاری المپیادهای علمی و نظایر این‌ها، در سطح نظام آموزش عمومی، ما را در یک فضای توهم‌آمیز فرود برد و از شکل‌دهی به عقلانیت جمعی غافل کرد. در عین حال به ذخایر هوشی ما نیز بسیار خسارت زد. هم با ایجاد فشارهای سخت بلندمدت روی کودکان و نوجوانان باهوش و قرار دادن آنها در رقابت‌های شکننده، به روان آنها آسیب زد و آنها را از مواهب یک زندگی طبیعی و غنی محروم کرد؛ هم بعد از فراغت از تحصیل، همان استعدادهای درخشان به علت فقدان عقلانیت جمعی، یا سرخورده و افسرده به گوشه‌ای خزیدند یا به خارج رفتند.

بعد از آن هم «نهضت تولید علم» و «جنبش نرم‌افزاری» و نظایر آنها را در دانشگاه‌ها به‌راه انداختند و نظام آموزش عالی را هم از مسیر یک نظام علمی مبتنی بر عقلانیت جمعی خارج کردند و بر ریل رقابت‌‌های مبتنی بر هوش قرار دادند. ما افتادیم در مسیر رقابت صوری با جهان و دانشگاه‌های‌مان را به جای بستری برای شکل‌گیری «علم زنده»، به کارخانه تولید علم مرده (مقاله) تبدیل کردیم؛ چون می‌خواستیم فخر بفروشیم که ما در تولید علم جزء کشورهای رده بالای جهان هستیم. یعنی همان کلکی که در انرژی اتمی به خودمان زدیم و نقشه‌های جعلی و تجهیزات آلوده را از جاسوسان اتمی غربی خریدیم و بعد خودمان را گرفتار پیامدهای آن کردیم و هنوز هم درگیریم، در حوزه علم هم همان کلک‌ها را به خودمان زدیم. تولید مقاله را شدیداً تقویت و جایگزین سازوکارهای یک «نظام علم زنده» کردیم.

همه‌ اِشکال کار هم در این بود که فکر می‌کردیم توسعه کشور را می شود با «هوش» درست کرد. همان گونه که در نوشتار قبلی، «عقلانیت جمعی و توسعه در ایران»، گفتم، برای توسعه، نیاز به شکل گیری «عقلانیت جمعی» است. نه هوش فردی و نه هوش جمعی شرط لازم برای توسعه نیست. تمام آن سیستم‌ها و سیاست‌ّها (مدارس تیزهوشان، سازمان استعداد درخشان، نهضت تولید علم و ….) بر تقویت هوش فردی و در مواردی هم بر تقویت هوش جمعی متمرکز می‌شوند اما هیچ کدام به گسترش و تعمیق «عقلانیت جمعی» نمی‌انجامد. از قضا گسترش هوش فردی و هوش جمعی بدون شکل گیری عقلانیت فردی و جمعی، می‌تواند بسیار خسارت‌آمیز باشد. یک نمونه‌ عینی از آسیب بسیار گسترده و ملموسی که کشور از تقویت هوش فردی و هوش جمعی بدون شکل‌گیری عقلانیت جمعی خورده، در حوزه آب بوده است. نابودی منابع آبی کشور در واقع حاصل همین به کارگیری هوش فردی و جمعی بدون عقلانیت بوده است./دیپلماسی ایرانی

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.