تاریخ انتشار : شنبه 8 آبان 1400 - 13:08
کد خبر : 81637

رئیسی موفق به احیای برجام خواهد شد؟

رئیسی موفق به احیای برجام خواهد شد؟

آرمان شرق- – رئیسی هم عنوان کرده است که سیاست خارجی دولتش را به مذاکرات و احیای برجام گره نمی زند، این یک گام مثبت است. چون رئیسی در یک نگاه واقع بینانه سعی می کند چالش‌ها و مشکلات معیشتی را در وضعیت موجود و با در نظر گرفتن این پیشفرض که احیای برجام و لغو تحریم‌هایی وجود نخواهد داشت، مدیریت کند.

فواد ایزدی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی بر این نکته تاکید کرد که آمریکا در خصوص احیای برجام صادق نیست. چون اگر صادق بود بایدن می‌توانست با حکمی دوباره آمریکا را به توافق هسته‌ای بازگرداند، چنانی که بایدن با یک حکم، ایالات متحده را به توافق آب و هوایی پاریس بازگرداند. لذا متاسفانه برجام، چه در دولت اوباما، چه در دوره ترامپ، چه در دوره جو بایدن و چه در دولت های بعدی آمریکا هیچ ضمانت اجرایی برای ایالات متحده ندارد، این مشکل جدی برجام است که نمی تواند یک ضمانت حقوقی، اجرایی و دیپلماتیک جدی برای آمریکایی‌ها، اروپایی ها و دیگر طرف‌های برجام ایجاد کند که نمی‌توانند هر گاه بخواهند از توافق خارج شوند. این مشکلی است که هنوز هم حل نشده است و بعید هم هست که حل شود.

بعد از دیدار چهارشنبه هفته گذشته علی باقری کنی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه با انریکه مورا، هماهنگ کننده کمیسیون مشترک برجام و معاون دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا قرار شد که دور جدید مذاکرات احیای برجام از ماه نوامبر دوباره در دستور کار قرار گیرد. به موازات آن و تنها یک رزو قبل از این اعلام موضع تهران شاهد حمله سایبری به سامانه هوشمند کارت سوخت کشور بودیم که بسیاری معتقدند می تواند اقدامی از سوی اسرائیل برای آشفته کردن اوضاع داخلی کشور و تضعیف جایگاه ایران با هدف بازگشت جمهوری اسلامی به میز مذاکره برای از سرگیری گفت وگوهای احیای برجام باشد. دیپلماسی ایرانی در گپ و گفتی با فواد ایزدی، تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا سعی دارد این مسئله را مورد بررسی قرار دهد که آیا ارتباطی بین این دو اتفاق وجود دارد؟ آیا سیاست فشار باعث شده است که ایران دوباره از سرگیری مذاکرات را در دستور کار قرار دهد؟ آیا از سرگیری مذاکرات در نوامبر می‌تواند به حصول توافق جدید منجر شود یا خیر؟ در ادامه تلاش شده تا چالش‌های اصلی دور جدید مذاکرات بین دولت رئیسی با اعضای ۱+۴ و ایالات متحده آمریکا هم مورد مداقه و بررسی قرار گیرد که در ادامه می‌خوانید:

یک روز پس از حمله سایبری صبح سه شنبه هفته گذشته به سامانه هوشمند سوخت و خارج شدن پمپ بنزین های کشور از مدار شاهد بودیم که علی باقری کنی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه در دیداری با انریکه مورا، هماهنگ کننده کمیسیون مشترک برجام و معاون دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا از آغاز مذاکرات احیای برجام در ماه نوامبر (آذر ماه) سخن گفت. در این بین بسیاری معتقدند که این حمله سایبری منتسب به اسرائیل تلاش برای واداشتن ایران در جهت بازگشت به میز مذاکره است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

خیر من چنین اعتقادی ندارم، چرا که اساساً ثابت شده که سیاست فشار علیه جمهوری اسلامی ایران در برهه‌های مختلف محکوم به شکست بوده است. یعنی هر زمان رژیم غاصب صهیونیستی، آمریکایی‌ها، اروپا، شورای امنیت و … به سمت تشدید فشار علیه جمهوری اسلامی ایران گامی برداشته اند در مقابل تهران برای ایجاد یک موازنه قوا اقدامات لازم را در دستور کار قرار داده است. بنابراین حمله سایبری صهیونیستی اگر با هدف فشار به ایران برای بازگشت به میز مذاکره صورت گرفته باشد که قطعاً محکوم به شکست است، همچنانی که در جریان مذاکرات وین زمانی که حمله صهیونیست ها به تاسیسات هسته‌ای ایران شکل گرفت در مقابل جمهوری اسلامی هم غنی‌سازی ۶۰ درصدی را عملیاتی کرد. بنابراین سیاست فشار به ایران از هر طریقی و از هر مسیری با هر هدفی، نه تنها جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره نخواهد برد و موضع کشور را در مذاکرات تضعیف نخواهد کرد، بلکه فضایی را برای همبستگی داخلی و همچنین موازنه سازی به وجود می آورد. شما دیدید که در چند روز اخیر مردم در کمال آرامش و بدون هیچ گونه حاشیه‌ای توانستند تبعات مخرب این حمله سایبری را مدیریت کنند. البته در ادامه اگر جمهوری اسلامی ایران به این یقین برسد که حمله اخیر کار صهیونیست‌ها بوده است مطمئن باشید موازنه سازی و پاسخ متقابل داده خواهد شد، چرا که جمهوری اسلامی ایران کشوری نیست که بخواهد در برابر زیاده خواهی های آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و یا هر طرف دیگری سکوت کند و یا به روز به میز مذاکره باز گردد.

ولی جمهوری اسلامی ایران عنوان کرده است که از ماه آینده میلادی وارد مذاکرات احیای برجام خواهد شد؟

این مسئله ارتباطی به حمله سایبری و یا سیاست فشار بر ایران ندارد. این برنامه ای بود که از قبل در دستور کار دولت سیزدهم قرار داشت، فقط زمان آغاز مذاکرات مشخص نبود. پس اگر این دو اتفاق همزمان شده است نباید آن را به هم ارتباط داد، چرا که سفر آقای باقری به بروکسل و رایزنی ها با اروپایی ها برای احیای برجام از قبل هماهنگ شده بود.

در این بین اختلاف نظر جدی بین جمهوری اسلامی و طرف‌های مقابل به خصوص آمریکایی‌ها وجود دارد و آن ناظر به نحوه آغاز مذاکرات است. چون به نظر می‌رسد که ایران سعی دارد مذاکرات را از نو آغاز کند، اما ایالات متحده صراحتا عنوان داشته که نقطه آغاز مذاکرات جدید همان پایان دوره ششم مذاکرات وین خواهد بود. آیا این مسئله می‌تواند چالش در از سرگیری مذاکرات احیای برجام شود؟

ببینید من معتقدم که چالش را باید عمیق تر از تمام این مسائل دید. چرا که به واقع آمریکایی‌ها اساساً بنایی برای احیای برجام ندارند. لذا نباید عنوان داشت که مذاکرات آتی مذاکرات احیای برجام است. چون برجام فعلی برای آمریکا هیچ گونه ارزشی ندارد. اتفاقاً مهمترین دلیلی که سبب شد شش دور مذاکره وین در زمان دولت روحانی به نتیجه نرسد همین زیاده‌خواهی ایالات متحده برای تدوین برجام جدید بود. این چیزی نیست که مقامات کاخ سفید آن را در لفافه و غیر مستقیم عنوان کنند. آمریکا بارها به روشنی اعلام کرده به دنبال یک توافق طولانی‌تر، قوی تر و گسترده تر از برجام است. چرا که به هر حال برخی از محدودیت های برجام برای در سه چهار سال پیش رو پایان خواهد یافت. لذا آمریکا سعی دارد محدودیت های برجامی را در بازه های زمانی طولانی تری تمدید کند. به موازات واشنگتن خواهان آن است که علاوه بر توان هسته‌ای در حوزه توان دفاعی و نفوذ منطقه ای هم از ایران امتیاز بگیرد. در این رابطه مقام معظم رهبری عنوان داشتند که آمریکا در جریان مذاکرت وین سعی داشتند بندی را به توافق جدید اضافه کنند که ایران را ملزم کند مذاکرات دیگری در سایر حوزه ها مانند توان موشکی و نفوذ منطقه ای داشته باشد. از دید آمریکا هم مذاکره یعنی گرفتن امتیاز، نه دادن امتیاز. چون ایالات متحده آمریکا هیچگاه بر سر برگ های برنده خود و اهرم های فشاری که در اختیار دارد گفت وگو و مذاکره نخواهد کرد، مذاکره آمریکا برای گرفتن امتیاز بیشتر و رایزنی در خصوص برگ های برنده طرف مقابل است. این زیاده خواهی ها هم ارتباطی با دولت ترامپ، بایدن، اوباما و … ندارد. همه دولت های آمریکا این نگاه زیاده خواهانه را داشته و خواهند داشت. بنابراین چالش اصلی در خصوص نحوه آغاز مذاکرات نگاه غلط آمریکایی هاست. از این حیث اگرچه دولت رئیسی علاقه مند به آغاز مذاکرات و رسیدن به توافق است چراکه لغو تحریم ها فضای مناسبی برای تحقق وعده های آقای رئیسی در حوزه اقتصادی و معیشتی ایجاد خواهد کرد، اما باید این نگاه زیاده خواهانه آمریکایی ها را هم مد نظر قرار داد که اگر ایالات متحده مشتاق به از سرگیری مذاکرات است، حال چه از نو و یا پایان دور ششم در وین، صرفاً برای شکل‌گیری برجام جدید مطابق با خواست و منافع آنها و همچنین گرفتن تضمین از ایران برای مذاکرات در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقه ای است.

با این حال تاخیر چند ماهه از سوی دولت رئیسی هم در شکل گیری این فضا موثر بوده است؟

اگر تاخیری از سوی دولت رئیسی در دستور کار بوده است دلیلش کاملا واضح است چون هنوز این دولت به این یقین نرسیده است که آمریکا سعی دارد از مسیر مذاکره، برجام فعلی را احیا و تحریم‌ها را لغو کند، چنانی که خود سید ابراهیم رئیسی هم به صراحت عنوان داشته است مشکل ایران نیست چرا که ایران همواره طرفدار مذاکره بوده است و همواره هم به تعهدات خود عمل کرده است، مشکل آمریکا و اروپایی ها هستند که از دل مذاکرات جدید به دنبال زیاده خواهی هستند و سعی می‌کنند یک برجام جدید را با ابعاد گسترده تر، جدی تر و طولانی تر با ایران خلق کنند. بنابراین در سایه نکته قبلی خود تکرار می کنم با وجود آنکه دولت رئیسی هم به دنبال توافق است، اما مشکل نگاه آمریکاست که سعی دارد برجام جدید و مطابق با اهداف خود در دستور مذاکرات قرار دهد. یعنی کاخ سفید و دولت بایدن به هیچ وجه نمی خواهد به متن فعلی برجام بازگردد. همین مسئله، هم سبب شد که دولت روحانی در شش دور مذاکره وین به نتیجه مطلوب نرسد و دولت سید ابراهیم رئیسی هم تاکنون نتواند مذاکرات را آغاز کند. ضمنا اگر چه عنوان داشتم دولت رئیسی برای تحقق وعده های انتخاباتی خود در خصوص تحول در عرصه اقتصادی و معیشتی به برجام نیاز دارد و لغو تحریم ها می‌تواند فضای مناسبی برای این مهم در اختیار دولت سیزدهم قرار دارد، اما آن گونه که آقای رئیسی عنوان داشتند سیاست خارجی کشور و دولت را معطل احیای برجام و مذاکره نمی کند. یعنی اقتصاد و معیشت را گروگان توافق هسته‌ای نخواهد کرد. بنابراین اگر مذاکرات به نتیجه رسید که خوب می‌تواند فضای خوبی را در اختیار دولت رئیسی قرار دهد، اما قرار نیست که برای لغو تحریم ها که اتفاقا آمریکا هایی ها هیچگاه تحریم ها را لغو نخواهند کرد با هر شرطی و در هر شرایطی بخواهیم پای میز مذاکره حاضر شویم تا امتیازات مدنظر غربی‌ها را محقق کنیم. در این رابطه چنانی که این دولت عنوان داشته است باید ایران به این یقین برسد که آغاز مذاکرات در عمل به لغو تحریم ها منجر خواهد شد چرا که مذاکره برای مذاکره هیچگونه ارزشی ندارد.

با این میزان از گسل بین ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران آیا وعده بازگشت به میز مذاکره منتج به نتیجه خواهد شد؟

واقعیت آن است که مقام معظم رهبری، دولت قبلی و دولت فعلی بارها عنوان داشته اند که آماده بازگشت به میز مذاکره احیای توافق هسته‌ای هستند، اما نکته اینجاست که آمریکا سعی دارد از دل مذاکرات، برجامی جدید را با تعهدات جدید و امتیازات جدید برای خود تعریف کند. در ضمن اگرچه توافق قبلی هم یک طرفه برای آمریکا بود و در عمل هیچ گونه منفعت و سودی برای ایران نداشت، ولی باز هم این آمریکایی‌ها بودند که از برجام خارج شدند و در مقابل ایران تمام تعهدات خود را اجرایی کرد. پس اگر امروز گسلی وجود دارد مقصر آن جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه ایالات متحده آمریکاست که از اساس نگاه غلطی به مذاکرات دارد. تا زمانی که این نگاه درست نشود مذاکرات، چه از طرف دولت روحانی، چه از سوی دولت رئیسی یا هر دولت دیگری نتیجه مطلوبی برای ما در پی نخواهد داشت. اگر می‌بینید که دولت سید ابراهیم رئیسی تاخیر را در بازگشت به میز مذاکره عملیاتی کرده است به دلیل همین ادبیات و زیاده خواهی های آمریکاست.

روی کلمه تأخیر تمرکز کنیم. آیا این تاخیر اکنون به ضرر ایران است یا ایالات متحده آمریکا، چرا که به نظر می‌رسد در شرایط اقتصادی و معیشتی کنونی کشور تاخیر بیشتر از سوی دولت رئیسی برای احیای مذاکرات بیشترین تاثیر منفی را بر ایران دارد. این در حالی است که به موازات آن اسرائیل سعی دارد با تئوری مرگ با هزار ضربه چاقوی نفتالی بنت، ایران را ضعیف تر و ضعیف تر کند؟

ابتدا به ساکن بازهم تکرار می‌کنم اگر امروز تاخیری در احیای مذاکرات وجود دارد به دلیل زیاده خواهی ایالات متحده آمریکاست، چون اگر دولت رئیسی بخواهد مذاکرات را با این نگاه غلط آمریکایی‌ها آغاز کند تنها به وقت تلف کردن منجر خواهد شد. بنابراین منطقی است که جمهوری اسلامی ایران اصلا در مذاکراتی حاضر نشود که ذیل آن یک نگاه یک طرفه، زیاده خواهانه و قلدرمآبانه درست ضد منافع ملی ایران وجود دارد. در ضمن اگر بخواهیم منطقی با مسئله برخورد کنیم در شرایط اقتصادی و معیشتی فعلی نباید پای میز مذاکره ای حاضر شویم که نهایتاً نتیجه مطلوبی برای ما در پی ندارد. این دادن امید واهی به جامعه است، آن هم در شرایطی که ایجاد این امید واهی تبعات مخرب بیشتری دارد. در این رابطه اگر دولت رئیسی با از سر گیری مذاکره امید را به جامعه باز گرداند، اما در ادامه به دلیل همان نگاه یک طرفه و زیاده خواهانه آمریکایی ها شاهد شکست مذاکرات باشیم امید در جامعه از بین می‌رود که این مسئله تبعات به شدت بیشتری خواهد داشت. بنابراین نباید با مذاکرات غلط امید واهی ایجاد کنیم. ما باید با منطق، هوشمندی و برنامه ای همه جانبه به سمت مذاکره پیش رویم. یعنی اگر مذاکره منافع ما را تامین می کند انجام آن ضرری ندارد، در غیر این صورت نباید اقتصاد و معیشت را معطل مذاکره و توافق بکنیم، نباید امیدی پوچ و واهی در دل مردم با وعده توافق جدید بکاریم؛ توافقی که اصلاً وجود نخواهد داشت. لذا ایجاد امید واهی در مردم، آن هم در شرایط کنونی یک خطای بزرگ، راهبردی و نابخشودنی است. در مقابل باید واقعیت‌ها را به مردم گوشزد کنیم که چرا دولت رئیسی تاخیری در بازگشت به میز مذاکره دارد؟ چرا در شرایط فعلی نباید انتظار داشت که در کوتاه مدت یا میان مدت شاهد احیای برجام و لغو تحریم ها باشیم؟ چرا نباید به آینده مذاکرات و حصول توافق دل خوش کنیم؟ و …؛ ما باید این روشنگری ها را در جامعه داشته باشیم که مردم بفهمند در عرصه دیپلماسی و مذاکره چه اتفاقی در حال روی دادن است.

نکته مهم دیگر این است که به نظر می‌رسد دولت جو بایدن دولتی تک دوره ای است. از این رو برخی معتقدند که حتی در صورت حصول توافق و احیای برجام این یک توافق موقت و گذرا خواهد بود. لذا دولت رئیسی یا هر دولت دیگری مجبور است که مذاکرات مجددی را با دولت آتی آمریکا انجام دهد، خصوصا که احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید وجود دارد. در این شرایط عملا حصول توافق همان کاشتن بذر امید واهی نخواهد بود؟

چرا. اتفاقا متاسفانه یکی از چالش‌هایی که وجود دارد این است که ایالات متحده آمریکا در سایه همان سیاست غلط و زیاد خواهانه خود در شش دور مذاکرات وین هیچگونه تضمینی به جمهوری اسلامی ایران نداده است که با تغییر دولت جو بایدن و روی کارآمدن دولت دیگری، آمریکا از توافق جدید هم خارج نخواهد شد. لذا در صورت توافق احتمالا باید مذاکرات جدی با دولت آتی امریکا در دستور کار قرار گیرد. پس می بینید که اینجا مشکل ایران نیست، مشکل فقط و فقط آمریکایی‌ها هستند. اگر به همین دولت جو بایدن هم نگاه کنید می بینید که آمریکا در خصوص احیای برجام هم صادق نیست. چون اگر صادق بود بایدن می‌توانست با حکمی دوباره آمریکا را به توافق هسته‌ای بازگرداند، چنانی که بایدن با یک حکم، ایالات متحده را به توافق آب و هوایی پاریس بازگرداند. لذا متاسفانه برجام، چه در دولت اوباما، چه در دوره ترامپ، چه در دوره جو بایدن و چه در دولت های بعدی آمریکا هیچ ضمانت اجرایی برای ایالات متحده ندارد، این مشکل جدی برجام است که نمی تواند یک ضمانت حقوقی، اجرایی و دیپلماتیک جدی برای آمریکایی‌ها، اروپایی ها و دیگر طرف‌های برجام ایجاد کند که نمی‌توانند هر گاه بخواهند از توافق خارج شوند. این مشکلی است که هنوز هم حل نشده است و بعید هم هست که حل شود.

حال اگر نباید به آینده مذاکرات و حصول توافق جدید دل خوش کرد، اساساً عدم احیای برجام، عدم لغو تحریم ها و به دنبال آن نبود فضای مناسب برای تحقق وعده‌های دولت رئیسی در خصوص ایجاد تحول در حوزه اقتصادی و معیشتی چه آینده ای را برای کشور رقم خواهد زد؟

واقعیت آن است که دولت رئیسی برخلاف دولت روحانی همه چیز مردم و کشور را به برجام گره نزد. به هر حال دولت روحانی در یک نگاه اشتباه حتی آب خوردن کشور را هم به توافق هسته‌ای گره زد. اینجاست که دوباره به پاسخ قبلی سوال خود بازمی‌گردم نباید با مذاکراتی غلط که نتیجه آن از قبل هم مشخص است و قطعا یک مذاکرات شکست خورده خواهد بود یک امید واهی در دل مردم بکاریم. در همین رابطه رئیسی هم عنوان کرده است که سیاست خارجی دولتش را به مذاکرات و احیای برجام گره نمی زند، این یک گام مثبت است. چون رئیسی در یک نگاه واقع بینانه سعی می کند چالش‌ها و مشکلات معیشتی را در وضعیت موجود و با در نظر گرفتن این پیشفرض که احیای برجام و لغو تحریم‌هایی وجود نخواهد داشت، مدیریت کند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.