تاریخ انتشار : چهارشنبه 27 مرداد 1400 - 7:16
کد خبر : 76190

روسیه خواهان فروپاشی برجام نیست، اما از وضعیت موجود سود می برد

روسیه خواهان فروپاشی برجام نیست، اما از وضعیت موجود سود می برد

آرمان شرق- حوزه های تعامل ایران و روسیه را می توان به دو مسیر استراتژیک تقسیم کرد: اولی به تعامل تاکتیکی مربوط است و همکاری دو کشور در پاسخ به چالش ها و تهدیدهای فعلی؛ و دومی به توسعه روابط استراتژیک، به ویژه در پروژه های بلند مدت در زمینه های اقتصادی، انرژی، نظامی، بشردوستانه و سایر زمینه ها مربوط می شود. این دو مسیر تا به امروز به طور ناهمگون توسعه یافته و عدم تعادل در روابط دو کشور را در پی داشته اند.

برجام را می توان هم یکی از مهمترین دستاوردهای دیپلماتیک قرن ۲۱ دانست و هم یکی از بزرگ ترین ناامیدی های آن. آنهایی که توافق را ستونی می دانستند که آینده منع گسترش تسلیحات هسته ای به آن تکیه دارد، اکنون دریافته اند که اشتباه می کردند. پس از خروج آمریکا از توافق در مه ۲۰۱۸، تلاش های سیاستمداران و دیپلمات ها برای هماهنگ سازی منافع و مواضع درباره توافق هسته ای به نتیجه قابل توجهی نرسید. ۱۵ سال تلاش سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) برای محدود کردن برنامه هسته ای ایران با برجام و اولین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر تعهد ایران به توافق به انجام رسید، اما این فقط تا زمان خروج آمریکا از برجام بود.

روسیه سعی دارد نفوذ سابق قبل از دهه ۱۹۹۰ و موقعیت خود به عنوان «قدرت بزرگ» را بازیابد. این رویکرد تا حدی با منافع آن دسته از دولت های منطقه که به دنبال معتدل کردن سلطه آمریکا در منطقه هستند، مطابقت دارد. ایران چندین قرن است که از درگیری بین قدرت های بزرگ به نفع خود استفاده می کند. این امر در طی سال ها موجب عدم اعتماد بین روسیه و ایران شده است. و اگرچه فعل و انفعالات بین مسکو و تهران شکل جدیدی به خود گرفته، اما بار الگوهای تاریخی هنوز بر روابط آنها سنگینی می کند. تلاش های مشترک و هماهنگ موفقیت آمیز دو کشور در زمینه های مختلف مانند مشارکت در عملیات سوریه، مبارزه با تروریسم و توافق هسته ای ایران، گمانه زنی ها درباره احتمال ایجاد یک اتحاد جدید منطقه ای افزایش دادند، اما این ارزیابی صرفا منعکس کننده انتظارات است و نه واقعیت ها.

روسیه و ایران در جهان پسا برجام

برجام را می توان هم یکی از مهمترین دستاوردهای دیپلماتیک قرن ۲۱ دانست و هم یکی از بزرگ ترین ناامیدی های آن. آنهایی که توافق را ستونی می دانستند که آینده منع گسترش تسلیحات هسته ای به آن تکیه دارد، اکنون دریافته اند که اشتباه می کردند. پس از خروج آمریکا از توافق در مه ۲۰۱۸، تلاش های سیاستمداران و دیپلمات ها برای هماهنگ سازی منافع و مواضع درباره توافق هسته ای به نتیجه قابل توجهی نرسید. ۱۵ سال تلاش سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) برای محدود کردن برنامه هسته ای ایران با برجام و اولین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر تعهد ایران به توافق به انجام رسید، اما این فقط تا زمان خروج آمریکا از برجام بود.

تا سال گذشته بسیاری از کارشناسان معتقد بودند برای اعلام رسمی مرگ برجام زود است چون ایران «صبر راهبردی» پیشه کرده بود. اما با افزایش فشارهای ایالات متحده، ارزیابی ها تغییر کرد و به رغم تلاش های مذاکره کنندگان برای ارائه راه حل، برجام هنوز به طور کامل احیا نشده؛ اگرچه به طور کامل لغو هم نشده است. برجام یک توافق ایده آل نیست و تنها برای ۱۵ سال بر برنامه هسته ای ایران محدودیت اعمال می کند و برنامه موشکی و فعالیت های هسته ای ایران را نیز در بر نمی گیرد. انتقاد ترامپ به توافق همین ها بود، اما نتوانست باقی جهان را متقاعد کند و در مقابل، از نفوذ اقتصادی آمریکا استفاده کرد تا دیگر طرف های توافق را وادار به پذیرش دیدگاه خود کند.

کشورهای اروپایی ثابت کردند که نمی توانند در مخالفت با رویکرد آمریکا فراتر از اظهارات عمل کنند. اما روسیه و چین نه تنها آشکارا با سیاست ایالات متحده مخالفت کردند، که در صدد دور زدن محدودیت ها برآمدند. چند شرکت چینی با مواجهه با تحریم های آمریکا هزینه این کار را پرداختند. روسیه هم آشکارا در حمایت از آینده برجام موضع گرفت و به همکاری با ایران در زمینه توسعه انرژی هسته ای با اهداف غیرنظامی ادامه داد.

مسکو و تهران در سال ۱۹۹۲ توافقی امضا کردند که بر اساس آن، روسیه باید چهار راکتور هسته ای به ایران عرضه می کرد و در سال ۱۹۹۵ قراردادی امضا کردند که طبق آن، روسیه مسئولیت ساخت اولین نیروگاه هسته ای ایران در بوشهر را بر عهده گرفت. در همین راستا، در سال ۲۰۱۱ با تشدید فشارهای آمریکا و اتحادیه اروپا، روسیه مسئولیت بیشتری برعهده گرفت و رویکرد گام به گام در حل مساله هسته ای ایران را پیشنهاد داد. روسیه مانند باقی جامعه بین المللی از تصویب برجام استقبال کرد چون به معنای آغاز جدیدی در روابط با ایران بود. با توجه به پتانسیل منابع ایران و موقعیت استراتژیک آن در منطقه، رفع تحریم ها در نتیجه برجام این امکان را برای ایران فراهم آورد تا در سال اقتصادی ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ به رشد قابل توجه در شاخص های اقتصادی (تولید ناخالص داخلی ۱۲.۵ درصدی) برسد و سرمایه گذاران خارجی را جذب کند. اما دو سال برای احیای اقتصاد کشوری که بیش از ۳۰ سال از محدودیت رنج برده، کافی نبود.

روسیه از زمان خروج ترامپ از برجام به اظهارنظرها علیه آمریکا ادامه داده، اما برخلاف سایر کشورها تا حدی از این وضعیت سود برده است. از یک سو، قیمت نفت همچنان بالا است، چون تحریم ها باعث شده ایران از بازار جهانی نفت خارج شود. از سوی دیگر، ایران به شریکی برای روسیه تبدیل شده که از سیاست های ایالات متحده رنج می برد و تحت فشار تحریم ها قرار دارد. به علاوه، روسیه از طریق مشارکت با ایران در صدد نفی و مقابله با سیاست «تغییر نظام» آمریکا برآمد. روسیه می خواست نشان دهد اعمال چنین تغییری از خارج غیر قابل قبول است و با مقاومت روبرو می شود. اما فروپاشی نهایی برجام هم با منافع روسیه مغایرت دارد چون مسیر توسعه برنامه هسته ای را برای ایران هموار می کند و خطر ایجاد رقابت هسته ای و در نتیجه، بی ثباتی را در منطقه افزایش می دهد.

ایران در ماه مه سال ۲۰۱۹، سالگرد خروج آمریکا از برجام، از عقب نشینی تدریجی از تعهدات برجامی خبر داد. تلاش ها برای میانجی گری بین ایران و آمریکا هنوز موفق نشده چون هیچ یک از آنها آمادگی امتیاز دادن به دیگری را ندارند. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، درباره وضعیت موجود گفته: «روسیه نمی تواند نقش آتش نشانی را بازی کند. ما نمی توانیم چیزهایی را که کاملا تحت کنترل ما نیستند، نجات دهیم. ما نقش خود را ایفا کردیم و آماده ایم تا همان نقش مثبت را ایفا کنیم، اما مساله تنها به ما بستگی ندارد و به همه شرکای و همه طرف ها از جمله ایالات متحده، کشورهای اروپایی و ایران بستگی دارد.» با این حال، روسیه بارها به ایران توصیه کرد در چارچوب توافق بماند و به تحریک آمریکا پاسخ ندهد. از نظر روسیه، هر قدم اشتباه ایران نه تنها توافق را تضعیف می کند، بلکه این کشور را از همدلی جامعه بین المللی در برابر کارزار «اعمال فشار حداکثری» ایالات متحده محروم می سازد.

حوزه های تعامل ایران و روسیه را می توان به دو مسیر استراتژیک تقسیم کرد: اولی به تعامل تاکتیکی مربوط است و همکاری دو کشور در پاسخ به چالش ها و تهدیدهای فعلی؛ و دومی به توسعه روابط استراتژیک، به ویژه در پروژه های بلند مدت در زمینه های اقتصادی، انرژی، نظامی، بشردوستانه و سایر زمینه ها مربوط می شود. این دو مسیر تا به امروز به طور ناهمگون توسعه یافته و عدم تعادل در روابط دو کشور را در پی داشته اند. (این مطلب ادامه دارد.)

منبع: موسسه مطالعات سیاسی بین الملل ایتالیا / تحریریه دیپلماسی ایرانی ۳۴

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.