دولتهای مدرن فاسد نمیشوند؟
ارمان شرق- این مفهوم بر نوعی «نظم قانونی یا نهادی غیرشخصی و ممتاز» دلالت دارد که توانایی اداره و کنترل یک قلمرو معین را دارد. روی دیگر سکه در دولت مدرن «جامعه مدنی» است. همه دولتهای مدرن؛ دولت-ملت هستند، یعنی ناشی از اراده ملت هستند. در دولت مدرن، تنها دولت است که میتواند اعمال قدرت کند و ملت برای مدت زمان محدودی قدرت خود را به دولت تفویض میکند و دولت میتواند براساس تفویض قدرت از طرف ملت اعمال قدرت کند.
مفهوم «دولت مدرن» از قرن شانزدهم به بعد در نظریههای فلاسفه سیاسی غرب مطرح شد و بهتدریج شکل عملی به خود گرفت. این مفهوم بر نوعی «نظم قانونی یا نهادی غیرشخصی و ممتاز» دلالت دارد که توانایی اداره و کنترل یک قلمرو معین را دارد. روی دیگر سکه در دولت مدرن «جامعه مدنی» است. همه دولتهای مدرن؛ دولت-ملت هستند، یعنی ناشی از اراده ملت هستند. در دولت مدرن، تنها دولت است که میتواند اعمال قدرت کند و ملت برای مدت زمان محدودی قدرت خود را به دولت تفویض میکند و دولت میتواند براساس تفویض قدرت از طرف ملت اعمال قدرت کند. دولت مدرن در یک محدوده جغرافیایی خاص شکل میگیرد و محدوده مرزی منجر به پدیدآمدن «ملت» میشود و بر این اساس دولت ملی یا دولت-ملت به وجود میآید. در دولت مدرن، ترکیبی تحت عنوان «حاکمیت ملی» وجود دارد. بدینمعنا که حاکمیت از آن ملت است و این قاطبه مردم هستند که قدرت حکمرانی دارند و آن را به دولت مدرن تفویض میکنند. دولت مدرن بدین لحاظ مشروعیت دارد که ملت آن را براساس قانون انتخاب کرده و قدرت خود را به آن تفویض کرده است. در دولت مدرن همه مشروط و پایبند به نظام حقوقی هستند و هیچکس نمیتواند ادعا کند که برتر از نظام حقوقی قرار دارد و بگوید که من مقید و تابع نظام حقوقی نیستم و حکومت و مقامات حکومتی مقید و پایبند به قانون هستند. از یک طرف دولت دارای کنترل انحصاری خشونت است و در مقابل، مفهومی تحت عنوان «حقوق ملت» دارد که باید آن را لحاظ کند. حکومتی که خود را پایبند، مقید و محدود به حقوق مردم میبیند و اجازه تعرض به این حقوق را به هیچکس نمیدهد. در دولت مدرن، یعنی حکومتی که قاعدهها بر مردم حکم میرانند و نه اشخاص، مردم نیز خود را مقید به قوانین میبینند.
دولت مدرن درعینحال یک دولت رفاه نیز هست و به مردم خدمات رفاهی میدهد و خود را خدمتگزار مردم میداند؛ به عبارت دیگر، در دولت مدرن، مردم دارای حقوق شهروندی هستند و هیچکس نمیتواند این حقوق را نادیده گرفته و به آن تعرض کند. مردم دیگر رعیت و تابع حکومت نیستند و اولویت با حقوق شهروندی مردم است. به این ترتیب میتوان ویژگیهای کلی ذیل را برای دولت مدرن برشمرد که در حکومتهای غیرمدرن وجود ندارد:
۱- این دولت از طریق انتخابات آزاد و رقابت احزاب شکل میگیرد.
۲- تمام قدرت در جامعه در دست دولت مدرن است که منتخب مردم است.
۳- دولت خادم ملت و در برابر ملت پاسخگو است.
۴- دولت در برابر مجلس (قوه مقننه) و قوه قضائیه که مستقل از قوه مجریه هستند، پاسخگو است و این دو قوه بر عملکرد آن نظارت داشته و از حقوق ملت مراقبت میکنند.
۵- نیروهای مسلح (ارتش)، نیروهای انتظامی (پلیس) و نیروهای امنیتی زیر نظر دولت عمل میکنند تا دولت بتواند اعمال قانون کند.
۶- دولت مسئول رفاه عامه مردم است.
۷- سیاست خارجی و کلیه سیاستهای داخلی در اختیار دولت است.
۸- دولت مدرن از درون نظامهای دموکراتیک در غرب شکل گرفته است. نظامهای جمهوری در غرب نماد دولت مدرن هستند.
۹- در دولت مدرن شهروندان از حقوق شهروندی برخوردارند که غیر قابل گذشت است.
۱۰- دولت مدرن در دستگاه قضا دارای دادگاههای مستقل است.
۱۱- در دولت مدرن همه شهروندان در برابر قانون حقوق یکسانی دارند.
۱۲- در دولت مدرن هیچ نوع تبعیض پذیرفتهشده نیست.
حال اگر پرسیده شود که چرا دولتهای مدرن فاسد نمیشوند، در این ارتباط «دیوید هیوم»، فیلسوف تجربهگرای انگلستان، معتقد است که یک سیستم سیاسی خوب سیستمی است که با این فرض درست شده باشد که مسئولان آن همه افرادی بالقوه فرومایه و به دنبال منافع شخصی خود هستند؛ در واقع سیستم سیاسی باید به گونهای طراحی شود که حتی اگر تبهکارترین افراد هم در رأس دولت قرار گرفتند، نتوانند آسیبهای زیادی به منافع کشور وارد کنند. ساختار درست، همان عاملی است که سبب شده میزان فساد و اختلاس در سیستمهای اداری و اقتصادی کشورهای توسعهیافته کم باشد. در اغلب این کشورها ساختارهای ضد فساد طراحی شده و بر عملکرد همه مسئولان نظارت میشود. از سوی دیگر احزاب و رسانههای آزاد وجود دارند که مانع بروز، ظهور و گسترش فساد میشوند. ساختارهای نظارتی اجازه نمیدهند که هیچ صاحبمنصبی بتواند از مقام خود سوءاستفاده کند. مشکل اصلی کشورهای توسعهنیافته این است که سیستم و ساختارهایشان عمدتا متکی به برخی خواص طراحی شده و سپس در عمل به حال خود رها میشوند. درواقع در نظامهایی که در آن احزاب قانونی، آزادی رسانه و قوانین نظارتی منظم وجود نداشته باشد، این سیستمها دچار فساد، رانت، اختلاس و… میشوند (دکتر موسی غنینژاد). جوامع در حال توسعه برای گریز از فساد سیستماتیک به یک ساختار مدرن ضد فساد نیاز دارند که این ساختارها چند ویژگی اساسی دارند: اقتصاد آزاد و رقابتی، احزاب واقعی و مستقل، اپوزیسیونهای قوی و همسنگ قدرت حاکم، مطبوعات آزاد و مستقل و تفکیک قوا به صورت واقعی و استقلال دستگاه قضا و مستقل از قدرت سیاسی. اصولا لازمه یک سیستم سیاسی دموکراتیک، گردش نخبگان و وجود اپوزیسیونهای قوی و همسنگ خود سیستم است. درواقع دموکراسی نیمبند مستعد فساد است. ولی عامل عمده فساد، اقتصاد دولتی، انحصاری و غیررقابتی است که اجازه میدهد اموال دولت بهصورت کلان در اختیار مدیران قرار بگیرد که هیچ نظارتی هم بر آن وجود ندارد. به همین دلیل است که پروژههای دولتی هم به لحاظ زمانی بسیار طولانی و هم به لحاظ مالی بسیار گرانتر از بخش خصوصی انجام میپذیرد. درواقع نظامهای در حال توسعه دچار بحران مشارکت هستند که در آن آحاد مردم در ابعاد مختلف غایب هستند و فقط تعدادی از افراد بهصورت محدود در آن مشارکت دارند و بقیه مردم تنها تماشاگر وقایع هستند.
منبع:شرق /مهدی قدیمی- عضو هیئتعلمی بازنشسته دانشگاه
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰