پیشنهاد عباس عبدی به اصلاحطلبان برای انتخابات
ارمان شرق- این حکومت از ابتدای انقلاب با پشتیبانی مردم شکل گرفته گاه این حمایت کاهش یا افزایش مییافته است اما هیچگاه میزان مشارکت در انتخابات به زیر پنجاه درصد نرسیده است. اما در حال حاضر کمکیفیتترین نیروها با درصد بسیار پایینی به پای صندوق رای میروند و حس اعتماد را هم در بین کارگزاران نظام از بین میبرد. آنها را در برابر خارجیها به انفعال میکشد و هم اکنون ملاحظه میکنید که چه حرفهایی را در شبکههای اجتماعی درباره انتخابات عنوان میکنند و این واقعا چیز عجیبی است.
عباس عبدی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی معتقد است نحوه چینش افراد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در ادامه انتخابات ۱۳۹۸ مجلس است و این مسیری است که آغاز شده و فضایی را برای مشارکت جامعه و اصلاحطلبان باقی نگذاشته است.
به عقیده عباس عبدی، اصلاحطلبان نیز باید فعالیتهای سیاسی و تشکیلاتی خود را تا زمان مناسب برای تغییرات اساسی فریز کنند. عبدی این مسیر آغاز شده را رو به بنبست میداند و معتقد است جریانهایی که شرایط فعلی را شکل دادهاند پس از دستیابی به همه ارکان قدرت متوجه واقعیتهای حکومت داری شده و در عرصههای مختلف سیاست داخلی و خارجی شکست میخورند. در ادامه گزیدهای
نظر شما درباره ترکیبی که شورای نگهبان برای انتخابات ریاست جمهوری تعیین کرده است، چیست؟
به نظر من معنای این ترکیب کاملا روشن است، یک ترکیب کاملا همگن و یکدست با وجود دو نفری که به عنوان نکته انحرافی ماجرا که بازتاب دهنده خواست قشر و گروه معتبری نیز نیستند. این افراد را نیز قطعا با هدف خاصی تائید کردهاند. این نشان میدهد تصمیم خود را مبنی بر اینکه مطلقا اجازه ندهند انتخاباتی رقابتی برگزار شود که به نحوی بازتاب دهنده گرایشهای بخشهای غیر از خود آنها باشد. در واقع این انتخابات به گونهای طراحی شده است که نمونه مشابه و مکمل انتخاباتی باشد که در سال ۹۸ برگزار کردهاند و حتی در ظاهر نیز تفاوتی با انتخاباتی که در سال ۹۸ برگزار کردهاند ندارد. این کل اتفاقی است که در این انتخابات رخ داده است.
این نحوه تائید صلاحیتها چه تاثیری بر میزان مشارکت در انتخابات و آینده صندوق رای در جمهوری اسلامی خواهد داشت؟
از نظر من جناح راست صراحتا نظر خود را درباره بیاهمیتی میزان مشارکت در صندوق رای اعلام کردهاند همانطور که آقای کدخدایی اعلام کرد تعداد افراد مشارکت کننده در انتخابات تاثیری بر میزان مشروعیت نظام ندارد. در واقع بطور ضمنی یا حتی صریح گفتند که میزان مشارکت برای ما اهمیتی ندارد. بنابراین نیازی به تحلیل پیچیده ندارد و مردم نیز همین مساله را متوجه شدهاند و طبیعی است که به همین شکل هم رفتار خواهند کرد. اما درباره تاثیر تصمیمات در چگونگی مشارکت اصلاحطلبان هم باید گفت مشارکت اصلاحطلبان از طریق صندوق رای تا اطلاع ثانوی منتفی و مسدود شده است.
البته نظر شخصی من این است که عملا اگر این حذف اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری نیز رخ نمیداد و اصلاحطلبان نامزدهای خود را میداشتند باز هم برای ایجاد انگیزه مشارکت در آنان کفایت نمیکرد. به این دلیل که وجود یک نامزد اصلاحطلب به خودی خود نشان دهنده باز شدن فضا نیست بلکه اتفاقهای دیگری نیز باید رخ دهند تا باز شدن فضای را بتوانیم حس کنیم و بگوییم که تغییری رخ داده است. نمونه آن استقلال دادگاهها، آزادی رسانهها و تغییر در سیاستهای شورای نگهبان است. این سه فاکتور دارای اهمیت است اما در این انتخابات نشان داده شد که هیچ یک از این فاکتورها بنا نیست تغییری کنند بلکه نسبت به گذشته در مسیر معکوسی نیز قرار گرفتهایم.
آیا هنوز میتوان روزنهای برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات متصور بود؟
فکر نمیکنم فرصتی در این زمینه وجود داشته باشد. بعلاوه راهبرد جایگزینی اصلاحات هم وجود ندارد. اصلاحطلبان باید اصلاحطلبانه رفتار کنند و من معتقد نیستم که باید هیچ خط مشی دیگری را اتخاذ کنند. اما چون مسیر مشارکت مسدود شده است تصور من این است که باید فعالیتهای سیاسی خود را منجمد و فریز کنند. کار خاص دیگری به نظر نمیرسد. برخی تصور میکنند که اصلاحطلبان اکنون باید به دنبال سازماندهی بروند و تشکیلات خود را تقویت کنند که به نظر من اگر اصلاحطلبان نتوانند در انتخابات حضور پیدا کنند مشخص نیست که چنین تلاشهایی ثمربخش باشد و به آنها اجازه این کار هم داده نمیشود.
سیستم اگر اجازه چنین کارهایی را میداد، دیگر اختلاف زیادی وجود نداشت. بنابراین هزینه چنین اقداماتی نیز بالا خواهد رفت بنابراین راهحل فریز کردن فعالیتهای سیاسی است. البته افراد میتوانند در حوزه عمومی حضور داشته باشند اما به نظرم فعالیت سیاسی در چنان شرایطی مشابه آنچه که تا کنون شاهدش بودیم به پایان رسیده است. مگر اینکه خود سیستم با بن بست مواجه شود و راهی را باز کند.
البته مشکلی که درباره اصلاحطلبان وجود دارد و بسیار جدی بوده و اکنون فرصت مناسبی است که مشکل را حل کنند تغییر نسلی است. نسل گذشته چون بختک روی سیاست افتاده است و تکان هم نمیخورد. این مساله در بین اصلاحطلبان قابل مشاهده است. نیروهای زیادی هستند که چهار الی پنج دهه است که یا در حکومت به صورت مستمر حضور دارند و یا در عرصه عمومی میدان داری هستند و این وضعیت نمیتواند به همین نحو ادامه پیدا کند. امروز فرصت مناسبی برای پوستاندازی و کنارهگیری این افراد از عرصه سیاست فراهم شده است.
آیا نحوه تائید و رد صلاحیتها را نشان از اتفاقی جدید در ساختار قدرت جمهوری اسلامی دارد؟
این نحوه چیدمان انتخابات ریاست جمهوری ادامه همان کاری است که در انتخابات مجلس گذشته انجام شد. بارها نیز بر این مساله تاکید کردهام و متوجه نمیشوم چرا اصلاحطلبان به این مساله توجه نمیکنند، افرادی که آن مجلس را طراحی کردند و شکل دادند دیگر نمیتوانند چیزی خلاف آن را در انتخابات ریاست جمهوری انجام دهند. به همین دلیل من همان موقع هم نوشتم که استعفا بدهید و یک انتخابات زودرس برگزار کنید تا گروه جدیدی بر سر کار بیایند و با این مجلس کار کنند. برای ماندن این همه اصرار نداشته باشید. این میزان از تنش در سیستم حکومتی عوارض زیادی خواهد داشت.
بنابراین آنها این مسیر را طی کردهاند و نمیخواهند از این مسیر باز گردند و با رد لاریجانی نشان دادند که حتی دیگر به خودشان هم رحم نمیکنند. این مساله در میان اصولگرایان نیز بحران ایجاد کرد است. آنچه بسیار حائز اهمیت است این است که آنها زمانی که به چیزی که میخواهند برسند، تازه دچار وحشت خواهند شد.
میبینیم که در همین ماجرا چه تعدادی از اصولگرایان معترض هستند و حتی نیروهای رادیکال آنها نیز معترض هستند. چرا؟ چون تا کنون تصور میکردند باید این ردصلاحیتها صورت بگیرد. اکنون که ناگهان رد صلاحیتها را میبینند متوجه سهمگینی و خطرناکی این جریان میشوند به همین دلیل فکر میکنم که نباید چندان نگران بود.
این افراد به سرعت در روابط خارجی، در سیاست گذاری اقتصادی و و اجتماعی و فرهنگی ساختاری که در حال طراحی آن هستند به بن بست خواهند رسید و نمیتوانند یک ساختار پویا و موثری را شکل دهند. در افکار این افراد نیز این مساله واضح است که با این افکار نه این مملکت و نه هیچ مملکتی را اداره کرد. البته فرض کنیم (فرض محال که محال نیست) برداشت من غلط است و توانستند مملکت را درست کنند چه بهتر همه به آنان میپیوندیم.
این حکومت از ابتدای انقلاب با پشتیبانی مردم شکل گرفته گاه این حمایت کاهش یا افزایش مییافته است اما هیچگاه میزان مشارکت در انتخابات به زیر پنجاه درصد نرسیده است. اما در حال حاضر کمکیفیتترین نیروها با درصد بسیار پایینی به پای صندوق رای میروند و حس اعتماد را هم در بین کارگزاران نظام از بین میبرد. آنها را در برابر خارجیها به انفعال میکشد و هم اکنون ملاحظه میکنید که چه حرفهایی را در شبکههای اجتماعی درباره انتخابات عنوان میکنند و این واقعا چیز عجیبی است.
البته آنها نیز راه دیگری ندارند. مسیری است که آمدهاند و باید تا آخر نیز دنبال کنند. اگر بخواهند که باز گردند باید یک بازگشت اساسی را انجام دهند. تا زمانی که این بازگشت را انجام ندهند فکر نمیکنم که دیگر اصلاحطلبان بتوانند سیاستهای گذشته خود را ادامه دهند.
منبع: شماره ۶۷صدا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰