تاریخ انتشار : شنبه 18 اردیبهشت 1400 - 17:40
کد خبر : 67868

انتخابات ۱۴۰۰ و لزوم ارائه قرائت نوین از گفتمان عدالت:رهیافتی به جامعه عادل و آزاد

انتخابات ۱۴۰۰ و لزوم ارائه قرائت نوین از گفتمان عدالت:رهیافتی به جامعه عادل و آزاد

ارمان شرق- جامعه عادل و آزاد، جامعه ای عدالت بنیاد است که بر آزادی، برابری و نفع عمومی تأکید داشته و تبعیض را در همه ابعاد و سطوح اعم از نژادی، جنسیتی، طبقاتی، منطقه ای و قومی، مردود دانسته و بر توانمندی انسان ها برای رشد قابلیت های خود پای می فشارد و عدالت را هم در رویه ها و هم در توزیع و هم در پیامدها، مدنظر قرار می دهد.
با این توضیحات، به نظر می رسد در آغاز قرن ۱۵ میلادی، جامعه و مردم ما با رویکرد عدالت گرایانه به دنبال جامعه ای هستند که تمامی دال های عدالت را مدنظر قرار دهد و انتخابات ۱۴۰۰، می تواند محملی برای این خوانش مدرن از عدالت باشد و ما را به سمت جامعه عادل و ازاد سوق دهد.

انتخابات ۱۴۰۰ و لزوم ارائه گفتمان جدید از عدالت
رهیافتی به جامعه عادل و آزاد
هوشمند سفیدی
“گفتمان عدالت”، یکی از مهمترین گفتمان هاست که علی رغم اینکه از جمله عوامل تأسیس حکومت است، معمولاً توسط احزاب یا دولت ها و به ویژه در زمان انتخابات و برای جلب آرای مردم آن را مطرح کرده و به نوعی از آن سوء استفاده می کنند؛ سابقه طرح این گفتمان در ایران حتی به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد که توسط متفکرانی چون شریعتی و مطهری مطرح شد و به عنوان یکی از آرمان های انقلاب اسلامی منظور شد.
این گفتمان در جمهوری اسلامی ایران نیز همواره و به ویژه در موسم انتخابات، کم و بیش مطرح شده است، لیکن دولت های آقای موسوی به ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای و دولت دکتر احمدی نژاد، آن را به عنوان دال مرکزی و هژمونی گفتمانی خود مطرح کردند.
اکنون که قرار است در ۲۸ خردادماه سالجاری، رئیس کابینه سیزدهم و اعضای قوه مجریه انتخاب شود، گفتمان عدالت، دوباره محمل مناسبی را برای طرح مجدد یافته است؛ چرا که اکثریت مردم مسائل موجود را محصول بی عدالتی در حوزه های مختلف می دانند و آن را گزینه ای جذاب می یابند؛ لیکن تکرار بی نتیجه، آن را به یک شعار کلیشه ای و گفتمان کلی، انتزاعی و مبهم تقلیل داده است، لیکن کلیشه ای به نظر می رسد برای نوسازی سیاسی در کشور، باید به ارائه طرحی نو از آن روی آورد که عدالت را در سامانه ای گسترده می یابد که نه تنها در تباین یا آزادی نیست، بلکه حافظ و مقوم آن خواهد بود.
به نظر می رسد در این دوره، چنانکه نامزدهای انتخابات مدعی گفتمان عدالت باشند باید در پی قرائت نوین از آن باشند به گونه ای که اولاً جامع باشد و به حوزه اقتصاد بسنده نشود و صرفاً عدالت اقتصادی را پوشش ندهد و ثانیاً با شکل و شمایلی جدید و متناسب با مقتضیات و نیازهای جامعه و شهروندان ایرانی، طراحی و ارائه شود.
در این نوشتار، گر چه بنا نداریم نگاهی جامع به امر گفتمان، گفتمان سازی و طراحی و نهایتاً گفتمان عدالت که می تواند قضیه مرکزی “جامعه عادل و آزاد” باشد، داشته باشیم اما می توان، رهنمودهایی را به سمت مهندسی تدریجی و اصلاح گرایانه در گفتمان عدالت به دست داد.
همانطور که یافته های صاحبنظران علم سیاست نشان می دهد گفتمان یا دیسکورس، محصول تبادل آزاد و گفت و گو و جریان یا بستری برای طرح یک فکر، ایده و رویکرد بوده، حاصل همفکری آزادانه و نقادانه است؛ یک کلیت ساختار یافته ناشی از به هم پیوستگی مباحث مربوط به یک ایده و فکر خاص که دارای یک نقطه مرکزی و هژمونیک بوده، مجموعه ای از چند حکم، روایت یا فرا روایت و مفاهیم کلیدی را در بر می گیرد که تمایزات لازم را با گفتمان های دیگر داشته باشد؛ پس، به طور کلی، گفتمان، به معنی منظومه ای از معانی و مفاهیم است که دارای انسجام درونی بوده و مجموعه ای از نشانه هاست و هر نشانه نیز متشکل از دال ها و مدلول ها است، دال در حکم علامت، و مدلول در حکم معنا و مفهومی است که دال به آن دلالت می کند.
طبق نظریه گفتمان که “لاکلائو” و “موفه” واضع آن هستند، هر گفتمانی باید اجزای زیر را داشته باشد:
۱-کلیت ساختارمند ناشی از عمل “مفصل بندی”: عمل “مفصل بندی”؛ یعنی ایجاد رابطه بین عناصر یک ساختار که در واقع هویت یک گفتمان را شکل می دهند.
درواقع، مفصل بندی، کنشی است که رابطه ای را میان عناصر گوناگون ایجاد می کند؛ به گونه ای که هویت آن ها در اثر این کنش تغییر می کند و در یک کلام، مفصل بندی، بین عناصر وحدت ایجاد می کند.
از انواع مهم مفصل بندی، مفصل بندی سیاسی است که بر جامعه و عمل اجتماعی اثر می گذارد و لذا می توان گفت که شیوه تفکر، بنیان جامعه و عمل اجتماعی، محصول مفصل بندی های سیاسی است.
۲-هژمونی: توانایی تثبیت نسبی خود در یک محدوده مشخص (مرزبندی)
۳-قابلیت دسترسی و اعتبار: این دو عامل برای توضیح نحوه پیروزی و غالب شدن یک گفتمان بسیار مهم هستند؛ به عبارت دیگر، توانایی در پاسخگویی به خلأها و ابهامات موجود، منجر به استقبال مردم از یک گفتمان شده و قابلیت هژمونیک شدن و تفوق می یابد، به شرطی که با اصول جامعه ناسازگار نباشد.
۴-عناصر و وقته ها: “عناصر”، نشانه هایی هستند که معنای آن ها تثبیت شده اند و گفتمان های گوناگون در تلاش برای معنادهی به آن ها هستند،”عنصر”، دال شناوری است که هنوز درون یک گفتمان جای نگرفته و معنای آن تثبیت نشده و در حوزه گفتمان گونگی قرار دارد، “وقته ها”، آن دسته از عناصری هستند که در درون یک گفتمان مفصل بندی شده اند و به هویت و معنای موقت دست یافته اند؛ درواقع، دال هایی را که حول دال مرکزی گردهم می آیند، “وقته” می نامند، وقته ها یا لحظه ها: با تغییر گفتمان ها، تغییر می کنند، اما “دال” چیست؟ مفهوم ها، عبارت ها، اشخاص یا نمادهایی انتزاعی یا حقیقی که در قالب یک گفتمان، بر معنای خاص دلالت می کند، در اینجا، معنای خاص را “مدلول” می نامند که دال مورد نظر را برای شنونده یا خواننده روشن می سازند، مثل آزادی مطبوعات که می تواند مدلول آزادی بیان به عنوان یک دال باشد.
در بین دال های مختلف یک گفتمان، یک “دال مرکزی” وجود دارد که معمولاً سایر دالها، حول محور آن جمع شده و مفصل بندی می شوند و درواقع یک عمود خیمه به حساب می آیند؛ دال برتر: دالی است که بتواند در بین دال های مختلف، انسدادی در معنای خود ایجاد کند تا سایر دال ها پیرامون آن وحدت یابند و یا مفصل بندی شوند. مثل دال مرکزی عدالت در یک “جامعه عادل”، علاوه بر دال مرکزی، در نظریه گفتمان با دو نوع دال دیگر وجود دارد؛ یکی، “دال شناور” است که به معنای نشانه ها و مفهومی است که گفتمان های مختلف می کوشند به آن معنا ببخشند و درواقع، “دال شناور”، دالی است که مدلولهای آن شناور بوده و هنوز تثبیت لازم را نیافته اند؛ از نظر لاکلائو و موفه، عرصه سیاسی، عرصه کشمکش و نزاع میان دال های شناور است؛ دال های شناور به این واقعیت اشاره دارند که دال های معین در بسترهای مختلف، معانی مختلفی دارند؛ دوم، “دال تهی” است که مبین وجود خلاء در یک فضای اجتماعی و نشانه یک ضرورت است که در جامعه وجود دارد و بیانگر نقض یک گفتمان محسوب می شود.
۵-هم ارزی عناصر و تمایز با سایر گفتمان ها: گفتمان ها از طریق زنجیره عناصر، معناهای گفتمان رقیب را از دست می دهند و در فضایی که گفتمان ایجاد می کند، منحل می شوند و از اینجاست که میان یک گفتمان با سایر گفتمان ها، تمایز حادث می شود.
زنجیره هم ارزی: از ترکیب دال های اصلی با یکدیگر شکل می گیرد و از این طریق، تفاوت ها را می پوشانند، اما این پوشش، هیچگاه به حذف کامل تفاوت ها منجر نمی شود و همواره امکان ظهور تفاوت و خروج عناصر از زنجیره هم ارزی وجود دارد.
۶-امر گفتمانی یا غیریت سازی به دنبال هویت بخشی به کارگزاران اجتماعی بوده و اهمیت آن در این است که در ارتباط با غیر، هویت می یابد، به عبارت دیگر، گفتمان با برجسته سازی غیر و دیگری، به هویت بخشی درونی مجموعه ها می پردازد، همچنین امر گفتمانی می تواند زمینه ظهور گفتمان های رقیب را محدود سازد و آنها را طرد کند و به چالش بکشد.
۷-تثبیت موقت گفتمان یا انسداد: اساساً تثبیت و انسداد در معنای نشانه ها، دائمی نیست، تثبیت معنای دالها در تمام گفتمان ها، موقتی است و به همین علت، لاکلائو و موفه برای نشان دادن موقتی بودن معنای نشانه ها از واژه “وقته” یا “لحظه” استفاده می کنند، بنابراین، همواره ممکن است که معنای انسداد یافته و تثبیت شده یک وقته متزلزل شود، این تزلزل را “بی قراری” می نامند که در نظریه گفتمان به بحران ها و حوادث اشاره دارد که باعث به چالش کشیده شدن گفتمان ها می شود (باید توجه داشت اینکه هیچ گفتمانی نمی تواند به طور کامل تثبیت شود و سلطه خود را برای همیشه حفظ کند مرکز ثقل هستی شناسی این نظریه است).
“بی قراری” از یکسو با تضعیف هژمونی گفتمان مسلط، امکان پیدایش سوژه های رقیب و مفصل بندی جدید را فراهم می سازد و از سوی دیگر، گفتمان حاکم را ترغیب می کند تا خود را بازسازی کرده و از تزلزل معانی و بی قراری دال ها جلوگیری کند. بنابراین، از جا شدگی یا بی قراری: وضعیت ناشی از غیریت ها و خصومت ها در جامعه است که در پی فروپاشی و افول گفتمان موجود شکل می گیرد.
۸-حوزه گفتمانی: محفظه یا خزانه حاوی معانی اضافه که در بیرون از منظومه گفتمانی خاص قرار می گیرد، همچنین معانی احتمالی نشانه ها را که از گفتمان طرد می شوند، می توان “حوزه گفتمان تکوینی” نام داد.
اگر از تبیین نظری فرآیند گفتمان سازی بگذریم و از اطاله کلام بپرهیزیم، در این یادداشت، از گفتمان عدالت با دال مرکزی “رفع تبعیض و نابرابری” برای شکل دهی یک جامعه عادل و آزاد صحبت می کنیم که عدالت سیاسی و اقتصادی را با هم پی می جوید و از تقلیل آن به عدالت اقتصادی دوری می کنند، در این دیدگاه، به گفته “جان رالز” اگر عدالت را به مثابه انصاف منظور کنیم، معنای انصاف، روش اخلاقی رسیدن به اصول عدالت است، اما عدالت مفهومی جامع تر است که دال مرکزی آن اصل رفع تبعیض بوده و دال های شناور آن، شامل عدالت توزیعی، توزیع متناسب ثروت، عدالت قضایی، مبارزه با فساد و ویژه خواری، برابر همگان در برابر قانون، آزادی تعیین سرنوشت افراد توسط آنان، شایسته سالاری، توزیع عادلانه و شایسته مناصب سیاسی و برابری جنسیتی و… خواهند بود؛ بنابراین جامعه عادل و آزاد، جامعه ای عدالت بنیاد است که بر آزادی، برابری و نفع عمومی تأکید داشته و تبعیض را در همه ابعاد و سطوح اعم از نژادی، جنسیتی، طبقاتی، منطقه ای و قومی، مردود دانسته و بر توانمندی انسان ها برای رشد قابلیت های خود پای می فشارد و عدالت را هم در رویه ها و هم در توزیع و هم در پیامدها، مدنظر قرار می دهد.
با این توضیحات، به نظر می رسد در آغاز قرن ۱۵ میلادی، جامعه و مردم ما با رویکرد عدالت گرایانه به دنبال جامعه ای هستند که تمامی دال های عدالت را مدنظر قرار دهد و انتخابات ۱۴۰۰، می تواند محملی برای این خوانش مدرن از عدالت باشد و ما را به سمت جامعه عادل و ازاد سوق دهد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.