تاریخ انتشار : دوشنبه 10 دی 1397 - 21:52
کد خبر : 53526

جایی که نباید حرف بزنند می زنند/حکومت داری ما تخصصی نیست/

جایی که نباید حرف بزنند می زنند/حکومت داری ما تخصصی نیست/

آرمان شرق-جوادمرشدی:این روزها فضای مجازی دامن مسئولین را گرفته ،به نحوی که به محض انتشار هرحرف و حرکت آنها در این فضا واکنش های عمومی بر انگیخته می شود . نماینده و سردار هم ندارد .ازلجبازی نماینده سراوان گرفته تا آتش سوزی مدرسه زاهدان و حادثه کشته شدن دانشجویان ،حالا هم دسته گلی که سردار

آرمان شرق-جوادمرشدی:این روزها فضای مجازی دامن مسئولین را گرفته ،به نحوی که به محض انتشار هرحرف و حرکت آنها در این فضا واکنش های عمومی بر انگیخته می شود . نماینده و سردار هم ندارد .ازلجبازی نماینده سراوان گرفته تا آتش سوزی مدرسه زاهدان و حادثه کشته شدن دانشجویان ،حالا هم دسته گلی که سردار جنگ به آب داد.محسن رضایی که فرماندهی ۸ سال دفاع مقدس را بر عهده داشت بتازگی عملیات کربلای چهار را زیر سوال برده و آن را در جهت فریب دشمن بر شمرده ،امری که مذاق ها راتلخ کرد وحساسیت ها را به کارنامه جنگی او بیشتر.حالا حساسیت ها بالا گرفته و علاوه بر خانواده های شهدا و مفقودین و جانبازان سرداران رده بالای مملکت هم این گفته را در تناقض با واقعیت می دانند . درعملیات لو رفته کربلای ۴ بیش از ۱۰۰۰ نفر شهید ،۳۰۰۰مفقود الاثر و هزاران زخمی دادیم ،تلفات سنگینی که در یک حمله فریب کارانه هرگز اتفاق نخواهد افتاد . آرمان شرق در گفت و گویی با سردار محمد رضا جور کش جانبازی که خود در این عملیات حضور داشته به تطبیق این موضوع پرداخته ،وی که فرماندهی نیروی انتظامی کرمان ومشاور اسبق فرمانده نیروی انتظامی را به دوش می کسد اکنون در دانشکده علوم انتظامی تدریس می کند.

این واژه عملیات فریبی که آقای محسن رضایی برای عملیات کربلای ۴ بکار بردند واکنش های بسیار بسیار زیادی در فضای مجازی داشت.این اطلاق تا چه حد با واقعیت زمانی و مکانی آن دوره تطابق دارد؟
با توجه به اینکه خودم در عملیات کربلای چهار در قرارگاه مقدم جزیره مینو بودم با بچه های کمیته تیپی به نام قوامین داشتیم که یکی از این گردان ها بنام قمر بنی هاشم که شهید اخوی بنده قرار بود که در کنترل عملیاتی لشکر هفت ولیعصر وعملیات کربلای چهار شرکت بکنیم،من به جهت مسیولیتی که در تیپم در آن زمان داشتم قرار شد که در قرار گاه مقدم مستقر شوم که بتوانم این هماهنگی بین ارگان خودمان با لشکر هفت ولیعصر را انجام دهم.خوب طبیعی بود که از مدت ها قبل که طرح ریزی و برنامه ریزی عملیات کربلای چهار شد تمام اتلاق و تمام شرایط و ضوابط و مولفه هایی که حاکم بر فضای منطقه بود این بود که یک عملیات گسترده آبی خاکی قرار است انجام بگیرد که تقریبا از جزیره مینو و گذر از اروند به طرف مسیر بصره و بستن راه های ارتباطی بصره و ارتباط عراق را کلا با دریا از طریق آب قطع کند.یعنی تمام این مسائل تا شب عملیات هم هیچگونه عملیات یا مولفه ای که دال بر این باشد که عملیات فریب باشد وجود نداشت.همه تیپ ها و همه لشکر ها بر اساس ماموریت هایی که معرفی شده بود با استعداد لازمی که بطور کامل بود پای کار حاضر شدند،شب عملیات که شروع شد با یک خود آگاهی و اطلاعات دقیقی که ارتش عراق از این عملیات داشت که آن را لو رفتن عملیات می گویند توانسته بود از چند روز قبل از عملیات استتار لازم را بکند و ایران متوجه لو رفتن عملیات نشود.در واقع پوششی که عراق درست کرده بود از چهار پنج روز قبل از اجرای عملیات خودش را به یک حالت ریکاوری برده بود که اصلا هیچ‌خبری ندارد و آرام است.استتار کرده بود که ایران عملیات را انجام دهد.آنها با آمادگی کامل آماده این عملیات بودند و وقتی هم که عملیات شروع شد من در قرارگاه مقدم بودم و با یک سری از لشگر ها در جزیره مینو بودیم.اقداماتی هم که ارتش عراق پس از شروع عملیات کرد در دو سه مرحله با برنامه ریزی دقیقی بود،به این شکل که یک بخش آتش تهیه سنگینی را روی محل تجمع نیروهایی که در نقطه رهایی داشتند ریخت،یک بخش دیگر از طراحی شان هم این بود که یک بخش هایی را اجازه داد قواص ها از اروند عبور کنند و خودشان را به خشکی در خاک و جبهه عراق برسانند و آنجا آنها را غافلگیر کرد که همین شهدایی که بعدا زنده بگور کرد و اینها از این قبیل بود.یک بخشی هم در مسیر عبور از اروند زیر آتش مستقیم سلاح سبک و نیمه سبک قرار گرفت و تمام قایق ها و تمام بچه ها را شهید کرد و ناگزیر عملیات از ساعت شروع تا زمانی که پایان بود و خود من هم برای بازدید منطقه و تهیه گزارش برای قرارگاه رفتم تقریبا ساعت ۳ و ۴ صبح بود که دیگر اصلا همه چیز وارونه شده بود جنازه ها در حور و کارون و این طرف آن طرف بودند و قایق ها دمر بودند و خلاصه یک شکستی را ما آنجا شاهد بودیم.لذا این بحثی را که آقا محسن مطرح کردند که این عملیات فریب است با توجه به اطلاعات و مولفه ها و شرایطی که قبل از عملیات برای یگان های رزم تعریف می کردند و استعدادی که شب عملیات با تمام توان بکار گرفتند و با توجه به عملیات آبی خاکی که انتخاب شده بود که یکی از سخت ترین عملیات رزمی در همه جای دنیا حساب می شود و با توجه به اینکه آگاهی و اطلاعی که عراق داشت و برنامه ریزی که عراق برای زدن ما داشت برنامه ریزی و برخورد اتفاقی نبود که به یکباره متوجه شود که نیرو ها دارند از کارون عبور می کنند و آنها را زیر آتش بگیرد.عراق از چندین روز قبل از این از این عملیات خبر داشت و حالا اطلاعاتش را از کجا به دست آورده بود نمی دانم.عراق طوری استتار کرده بود که انگار اطلاعی از این عملیات ندارد ولی شب اجرای عملیات با سه چهار ترفند و طرح ریزی عملیات دقیقا نشان داد که کاملا بر منطقه و تحرکات ما مسلط است و با یک برنامه ریزی دقیق توانست در فرصت زمانی دو سه ساعته خیلی دقیق نیروها را زمین گیر کند،شهدا و مفقودین و مجروحین زیادی بگیرد و ضربه سنگینی را به نیروهایی جمهوری اسلامی وارد کند.اینکه گفته می شود فریب بود و اینها آهل فن می دانند برای فریب در عملیات نظامی کم ریسک ترین و کم خطر ترین منطقه و محدود برای فریب انتخاب می شود نه اینکه بسیار سخت و یک عملیات بسیار نفس گیر با یک استعداد کامل یگان های رزم را بگویند عملیات فریب.آن چیزی که آقا محسن بحث کرده کاملا از نظر من که خودم شخصا شب عملیات در منطقه حضور داشتم کاملا دور از واقعیت است و واقعیت های منطقه و شب عملیات تطبیقی ندارد.
چرا مسیولان ما در عرصه های مختلف خصوصا در موضوعات حساسی نظیر همین موضوع در انتخاب واژگان شان تا این حد ضعیف و حساسیت بر انگیز استفاده می کنند.تبعات اجتماعی سیاسی این موضوع چیست؟
متاسفانه یک اپیدمی در کشور وجود دارد که هر کسی که چهار روزی یک مسیولیتی در یک قسمت مختلف داشته باشد این حق را برای خود قائل است که در همه زمینه ها اظهار نظر کند.مثلا یک کسی که مثل آقا محسن در جنگ هست به خود اجازه دهد که در اقتصاد و سیاست هم نظر دهد.یک کسی که وزیر صنعت است در ارتباط با بهداشت روانی جامعه و محیط زیست و آب و دریا هم بحث می کند.بخاطر این است که از نظر ساختاری سازمان و سیستم حکومت داری ما یک سیستم حکومت داری تخصصی نیست.به قول معروف در نظامیان کسی که ژنرال گفته می شود یا سرتیپ یا سردار دیگر از این به بعد هم رسته ای می شود.یعنی اینکه یک فرد تا زمانی که سرهنگ است باید در یک رسته اول و در یک رشته مشخصی کار کند مسئولیت بگیرد و اظهار نظر کند.اگر رشته تدارک است در همان رشته و اگر نیروی انسانی است در همان رشته اظهار نظر کند.ولی به یکباره وقتی که به درجه سرداری یا امیری و سرتیپی و یا به قول فرنگی ها ژنرالی می رسد دیگر مجاز است که در هر رسته ای و در هر رشته ای مسئولیت بگیرد،حالا بخاطر این است که اولین اشکال کار ما حکومت جمهوری اسلامی بر پایه یک نگاه ژنرالی حاکم است نه نگاه سلسله مراتبی و تخصصی. این یک بحث است و بحث دیگر اینکه مسئولین ما دنبال این هستند که از هم سبقت بگیرند،احساس می کنند که حرف نزنند از قاپله عقب هستند،حرف نزنند از صحنه سیاسی جامعه حذف می شوند.در جایی که می توانند حرف نزنند و باید حرف نزنند می ایند حرف می زنند و تبعات آن را گوش نمی کنند .حالا بخصوص در جنگ که حالا بعد از سی سال یک سری مساپلی که به اعتقاد من انعکاس رفتارهای سیاسی اجتماعی فرمانده ها ،سپاه و آقا محسن رضایی بعنوان  فرمانده جنگ ‍‍‍‍‍ازبس دچار خطادر اظهار نظر و بیان تحلیل ها شدند ،این نقطه عزیمتی برای جوان ها شده که نسبت به جنگ هم تردید کنند .حالا وقتی که نسبت به جنگ تردید می کنند و سوال هم می خواهند بکنند می خواهند پاسخ دهند کم نیست که درعملیات کربلای ۴ بیش از ۱۰۰۰ نفر شهید ،۳۰۰۰نفر مفقود الاثر و هزاران نفر زخمی هم بدهیم . خوب این جای سوال دارد که کسی که دارد در صحنه های مختلف سیاسی اجتماعی بدون تدبر و بدون تفکر با یک نگاه پوپولیستی دارد صحبت می کند چطور قابلیت این را داشته که مدیر جنگ باشد .پس آیا جا دارد که ما از ایشان سوال کنیم ،و این اتفاق ها می افتد .اینجا که می رسد مسئولین جنگ که باید پاسخگو به نقد مردم و جوان ها باشند به توجیه موضوعات می پردازند که خوب مثل همان توجیهی که بعد از فتح خرمشهر داشتیک که اقا چرا جنگ ادامه پیدا کرد ،چه کسی موافق جنگ بود .الان کسانی که آنروز موافق جنگ بودند می گویند مانبودیم .امروز هم همین است ،وقتی آقا محسن می ایند و یک حرفی میزنند بخاطر این است که بکوید ما با فکر اینکار را کردیم و سیستم مان درست بود در صورتی که اینطوری نبود و اگر سیستم درست بود باید متوجه لو رفتن عملیات می شدند و همان جا عملیات را تعطیل می کردند .حالایک توضیحاتی هم بعضی از سردار ها دارند می کنند که به نظر من آن توضیحات هم غلط است .مثل سردار کارگر رئییس حفظ و نشراثار دفاع مقدس که گفته اند نظرآقا محسن این نبوده و نظر ایشان این بوده که ما عملیات کربلای چهار را به عملیات فریب تبدیل کردیم که کربلای پنج را انجام دادیم . باز این هم یک خلط موضوع است و عذر بدتر از گناه ،مگر می شود در عملیات فریب انسان انقدر تلفات دهد ،مگر میشود در عملیات فریب شما هیچ نقطه اتکایی را به دست نیاوریو ما که دیگر از بعد آن که خبر داریم وقتی عملیات کربلای پنج شروع شد نه برنامه ریزینظامی داشت و نه تدبیر نظامی .در جنگ وقتی کهبعد از عملیات کربلای چهار این ولوله افتاد چند روز بعدخبر هایی که در منطقه می رسید این بود که سران چنگ ،ارتش و سپاه خدمت حضرت امام (ره) رفته اند واصلا محل عملیات کربلای پنج و انجام یک عملیات جیدی را امام توصیه کردند .امام تاکید کردند که باید انجام شود نه اینکه چون ما عملیات کردیم ونیرو ها به مرخصی رفتند و ما یک نقطه دیگر عملیات کنیم .این با واقعیت ها جور در نمی اید .آن اخباری که در جنگ بعد از عملیات کربلای چهار بود این بود که امام محل را مشخص کرده وامام تاکید کرده که باید عملیات را انجام دهید و حالا اینبار در عملیات کربلای پنج برخلاف دفعات بعد که بعضا به توصیه های امام هم نظامیان گوش نمی کردند اینجا گوش کردند .عملیات کربلای پنج بدون هیچ برنامه ریزی از پیش تعیین شده برنامه ریزی شد و دست بر قضا با کمک الهی توفیقات بهتری داشت که توانست یک مقدار گذشته را جبران کند .

خطای انسانی و اشتباه برای هر فردی ممکن است پیش بیاید و لی آیا می شود عطف به همین واقعیت و اظهارات آقای رضایی و نقد های پیامدی که حالا پیش آمده بگوییم باب نقد دوران جنگ در چنین سطوحی گشوده شده و آن برا به فال نیک گرفت؟

این بر می گرددبه نیت ،یعنی اگر نیت بر این باشد که این خطای انسانی بیاید دنبال اصلاح باشد و خطایی صورت می گیرد مواخذه شود و پاسخگو باشد .یعنی کسی که خطا می کند به خطای خود پی بببرد و عذر خواهی کند و از خود فاصله بگیرد رامی شود به فال نیک گرفت که خطایی که انسان متوجه می شود مسئولیت آن را هم بپذیرد .ولی الان در جمهوری اسلامی چه کسی مسئولیت خطای خودش را می پذیرد.در قیاس باکشور های توسعه یافته و پیشرفته که سر کوچکترین چیزی مسئولین رده بالا یشان عذر خواهی می کنندیا استغفا می دهند در این مدت کدام یک از مسئولین ما بخاطرخطای انسانی توانسته معذرت خواهی کند .یا آمده معذرت خواهی کند و یا استعفا داده . نمونه اش همین اتفاق دانشگاه ازاد اخیر که ضربهبسایر سنگینی هم به جامعه واردشد و جوان های عزیزی از دست رفتند کدام یک از مسئولین دانشگاه آمدند عذر خواهی کنند و یا توضیح دهند . درست است خطای انسانی ممکن است ،اصلا نقد هم همیشه متوجه خطاهای انسانی سیستم ها است که اشتباه می کنند می ایند و برای اصلاح نظر می دهند که دیگر تکرار نشود و آن فرد خطاکار هم پاسخگوی مسئولیت خودش است .من فکر نمی کنم الان این نیت در مسئولین جمهوری اسلامی در همه رده ها حاکم باشد که بگویند آقا من خطا کردم و عذرخواهی میکنم یا استعفا می دهم و جبران می کنم و خودم را مواخذه می کنم . این اتفاق نم یافتد . امروز هم که در فضای مجازی این اتفاقات می افتد یک یخشرااگر در ارتباط خاص جنگ بگوییم یک مقطع حساس تاریخ کشور مان طبیعتا سوال برانگیز است ،طبیعتا حس محاسبه گری جوان ها راو نسلی که نبودند را بر می انگیزد که بروند واین مقطع تاریخی را بررسی کنند و ببینند که منافع و مضرات و خسارت های آن چه بوده .یک بخش این است و یک بخش هم این است که ما که خودمان در جنگ بوده ایم واقعا برای بعضی فرمانده های برایمان سوال برانگیز است چه طور یک چنین فردی یک فرماندهی عمده جنگ و نیروها را در اختیار داشته ،شخصی که امروز دقت لازم رادربیان مطالب اش ندارد وتحلیل هایش تحلیل های درستی نمی تواند باشد .بخشی به دنبال این موضوع می روند که اگر بااین سبک و سیاق یک فردی جنگ را اداره کرده مگر می شود کارش درست باشد .در مجموع نقدی که موثر واقع شود وسرکوب نشود را می شود به فال نیک گرفت ولی نقدی که سرکوب یا توجیه شود یا تحریف تاریخ شود راه به جایینمی برد . در همین موضوع اگر کسی متنبه شد می شود گفت اثر نقد است و نیت هم خیر بوده ولی اگر نشد و من شما و دیگران هم صحبت کردند و امورات همینطور گذشت این نقد چه خاصیتی می تواند داشته باشد .

برچسب ها : ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.