سلبریتیها با زندگی لاکچری، صدای مردم نیستند
آرمان شرق-گروه جامعه:گوردون چایلد، مورخ و انسان شناس بزرگ میگوید: «انسان خود را میآفریند» و جوانان امروز میگویند که «منم که میتوانم بسازم». این صحبتهایی که حالا با شما انجام میدهم ۲۵ سال پیش در روزنامه حیات نو گفتم، «دیوانگی با فرهنگ ملی از کودکستان آغاز میشود»، «زنگها برای ما بهصدا در میآید»، «در افکار خود خانه تکانی کنیم» و… اما کسی گوش نکرد که حالا به این شرایط رسیدیم.
سلبریتیها با زندگی لاکچری، صدای مردم نیستند
آرمان امروز: در روزهایی که خشنونت و اعتراض در خیابانها نمایان است و طرفین کمتر قصد دارند که از مواضع خود کوتاه بیایند و راه خشونت را در پی گرفتهاند، بیشتر به آثار مخرب حذف قشر متوسط جامعه بهعنوان قشر فرهنگی و آگاهی بخش پی خواهیم برد. با افزایش و تشدید اختلاف طبقاتی از اواخر دولت نهم و سیاستهای محمود احمدی نژاد و دولت دهم، عدهای در طی این سالها مفتخر به حذف این گروه به طور مستقیم و غیرمستقیم بودند، در حالیکه به باور کارشناسان «تحول فکری و اجتماعی که منجر به تحول اقتصادی و سیاسی میشود در گرو بودن طبقه متوسط است و با حذف آن، زمینه سازی اعتراضات طبقه پایین جامعه فراهم خواهد شد.» پیش از این مطرح میشد که مادامی که این گروه «سرخورده» و «باری به هر جهت» نام گیرند و به قشر ضعیف تغییر ماهیت دهند؛ آن روز، روزِ نابسامانیهای زیاد در همه عرصههای زندگی است و در حقیقت آنها (قشر متوسط) میانهدارهای زندگی! هستند. در این میان و در طی سالهای گذشته رسانهها بهعنوان مخاطبان اصلی قشر آگاه و فرهنگی متوسط، با حفظ این گروه، بیشتر رنگ باختند و بخشی از بار آگاهی بخشی به سلبریتیها با شبکههای اجتماعی میلیونیشان سپرده شد. دولتهای قبل نیز که از سکوت رسانههای آگاه که با حذف قشر متوسط رقم خورد، خوشنود بودند، کار را به فوتبالیستها، هنرمندان و افردی سپردند که دغدغه آنها قشر ضعیف جامعه نبود و تفکر زندگی لاکچری آنها، نمیتوانست بار رسانهای یا قشر میانجیگر جامعه را بردوش بکشد. همانطور که در اعتراضات اخیر نیز شاهد بودیم، تعدادی از سلبریتیها که مخاطبهای جوان میلیونی داشتند، سردسته اعتراضات مردمی لقب گرفتند و حتی صحبت از تعقیب قضائی آنها به میان آمد. اما برکسی پوشیده نیست نقش میانجیگری سلبریتیها یا نماینده قشر آگاهی بخش و فرهنگی جامعه هیچگاه محقق نخواهد شد، چون آنها برآمده از یک تفکر زندگی لاکچری و طبقه بالای جامعه هستند. به همین دلیل خیلی زود آسیب پذیری آنها از سوی قشر مخالف نمایان شد و سبک زندگی آنها و دارییهایشان به پاشنه آشیل این سلبریتیها تبدیل گشت.
نقش سلبریتیها در دوران حذف قشر متوسط
چند روز پیش سخنگوی دولت دوازدهم و وزیر سابق رفاه در گفتوگویی که با جماران داشت به این موضوع اشاره کرد و در پاسخ به سوال خبرنگار این رسانه که از او پرسید، فقدان میانجی ها باعث از هم پاشیدگی افکار عمومی شده و بخش عمده طبقه متوسط ما کسانی هستند که نه اصلاح طلبان را قبول دارند و نه اصولگرایان؛ تا حدی این جای خالی را سلبریتیها پر کرده اند، پاسخ داد: « من برای سلبریتی ها ارزش و احترام قائل هستم، ولی به طور عموم آنها نمی توانند میانجیهای اجتماعی در شرایط بحران باشند؛ چون اصلاً برای این کار ساخته نشدهاند. ما به «مرجعیت میانی» در جامعه نیاز داریم. به گروه های مرجع نیازمندیم، در این شکل هنرمندان ما حتماً یکی از گروهای مرجع بوده و می توانند باشند. آدم های میانجی ما هم حتی کم شدهاند، و این برای یک جامعه بد است. وقتی میانه جامعه تهی میشود، در یک شرایطی هیچ چیزی بین بالا و پائین قرار ندارد. یادم هست که در تحلیل انتخابات ۸۴ تعبیری به نام «منجی های ناشناخته» اشاره کردم. جامعه میان تهی شده شکل توپی دارد که بالا و پایین دارد و میانه آن خالی است. اینجا میانجی های ناشناخته می آیند که این خطر برای سامان یک جامعه است.»
قشر متوسط، قشر پایین را تغییر داد
اما برکسی پوشیده نیست که تغییرات اجتماعی طی یک دهه اخیر، منجر به اعتراضات سیاسی که رنگ و بوی اغتشاش نیز بهخود گرفته است، شده و بهدلیل حذف آهسته قشر متوسط از جامعه و زیزش آنها به سمت قشر پایین جامعه، بیشتر در خیابان نمایان شد. قشر متوسط بهعنوان موتور محرکه توسعه و حرکتهای اجتماعی است و از سوی رسانهها و نخبگان تغذیه میشوند. در این میان یک جامعه شناس معتقد است که برعکس آنچه که در ذهنیت جامعه وجود دارد، جامعه سلبریتیها را به حرکت درآورد و باعث شد به میدان بیاند، نه اینکه آنها بخواهند نقش میانجی را ایفا کنند. امان ا… قرائی مقدم در پاسخ به این سوال خبرنگار «آرمان امروز» که همواره در اعتراضات دو دهه اخیر نقش قشر متوسط جامعه در کنترل اعتراضات پررنگ بوده و با حفظ این قشر از جامعه از دولت احمدی نژاد آغاز شد، حالا نقش آنها را سلبریتیها در وسط میدان اعتراضات بهعنوان میانجیگرها بازی میکنند، میگوید: براساس تئوری جامعه شناسی آمریکا، ما هر طبقه را به دو طبقه تقسیم میکنیم، «طبقه بالا» و «طبقه بالای بالا»، «طبقه متوسط بالا» و «متوسط پایین»، «طبقه پایین» و «طبقه پایینِ پایین». بنابراین زمانیکه طبقه متوسط بالا به طبقه متوسط پایین تغییر شکل میدهد، ماهیت خود را در ساختار اجتماعی از دست خواهد داد. کار طبقه متوسط روشنگری، آگاهی بخشی و ذهنیت دادن فکری به امور اجتماعی است، طبقه پایین را تغییر میدهد. بنابراین حذف طبقه متوسط و ریزش آنها به طبقه پایین که ۷۵ درصد نیاز تامین معیشت دارند، بیکار نمینشینند و به طبقه پایین آگاهی بخشی میدهد که چرا نشستهاید که دارند حق شما را میخورند و… طبقه زیرین جامعه را به حرکت در میآورد و ساختار طبقاتی عوض میشود، این به معنای خطر است.
وی در ادامه صحبتهایش میافزاید: سلبریتیها در این شرایط میخواستند نقش قشر متوسط را بازی کنند، اما این کار آنها نیست، بلکه کار رسانههای مستقل است. سلبریتیها به دو دسته تقسیم میشوند، ما سلبریتیها مشهور داریم، سلبریتیها روشنفکر و با اطلاع. شعبان بیمخ هم سلبریتی بود و غلامرضا تختی هم سلبریتی. دانشمندان بزرگ مثل سقراط و مارکس هم سبلریتی هستند، ولی افرادی که در ورزش و سینما هستند و شهرت بیشتری دارند، چون نسل جوان بیشتر از آنها الگو برداری میکند، چهره شناخته شده میشوند در صورتیکه ممکن است اصلا سواد آنچنانی نداشته باشند. مثلا علی کریمی، علی دایی، حامد بهداد، مهران مدیری و… که در اعتراضات اخیر صحبت کردند، اینها بهدلیل شهرتشان دنبالهرو موثر دارند، چون میلیونها جوان از آنها پیروی میکنند. جوانان میگویند که چون این افراد بیشتر رفت و آمد داشتهاند و مورد توجه جامعه بودهاند، بهتر از ما میفهمند!. نسل جوان از این افراد الگوبرداری میکند. پس نقش آنها مخرب نیست، ولی میانجیگر موثر نمیتوانند باشند. گوردون چایلد، مورخ و انسان شناس بزرگ میگوید: «انسان خود را میآفریند» و جوانان امروز میگویند که «منم که میتوانم بسازم». این صحبتهایی که حالا با شما انجام میدهم ۲۵ سال پیش در روزنامه حیات نو گفتم، «دیوانگی با فرهنگ ملی از کودکستان آغاز میشود»، «زنگها برای ما بهصدا در میآید»، «در افکار خود خانه تکانی کنیم» و… اما کسی گوش نکرد که حالا به این شرایط رسیدیم.
جامعه دنبالهروی را کنار گذاشته
قرائی مقدم در ادامه صحبتهایش با اشاره به اینکه اصولا جامعه ما بر اساس تئوری دیوید رایزمن، جامعه شناس بزرگ آمریکایی مرحله سنتخواهی و دنبالهروی را پشت سر گذاشته و به حاکمیت عقل، دانش، آگاهی و… رسیده است، میافزاید: وقتی ما ۱۴-۱۵ میلیون تحصیل کرده دانشگاهی داریم، این افراد که برخی از آنها نخبه هستند، از من ریش سفید و پیرمرد پیروی نمیکند. آنها دنبالهروی و سنت خواهی را میگذارد کنار و دنبال ذهن، دانش و از افکار خود تبعیت میکند. در نتیجه به وضع موجود قانع نیست. در نتیجه بنا به گفته رایزمن که جامعهها را به سه دسته سنتخواه، جوامع دنباله رو، جوامع خودمختار تقسیم بندی میکند، درنتیجه جامعه ما به خودمختاری رسیده. مردم از ذهن و فکر خود استفاده میکند. در نتیجه این آگاهی بخشی در جامعه توزیع شده است. به همین دلیل است که شتاب اعتراضات سرعت گرفته است. شما ببینید که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، که قشر متوسط جامعه حذف شد، اعتراضات چقدر سرعت بخشید. سالهای ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ شاهد اعتراضات بودیم و این تبعات حذف قشر متوسط بهعنوان قشر فرهنگی، حذف نخبگان و فراری دادن آنها به خارج از کشور، و ادغام این قشر با قشر پایین جامعه بود. با این حال من باور دارم که این جامعه بود که سلبریتیها را بهحرکت درآورد و آنها به پیروی از جوانان واکنش نشان دادند. یعنی سلبریتیها زمینه جامعه جوان ما را دیدند، شدند: «سلبریتی معترض» اگر زمینه مساعد نبود و جوانان اعتراض نمیکردند، سلبریتی نمیتوانست کاری کند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰