بایدن دو هدف آشکار و روشن از این سفر دارد و باقی همه جزئیات است. نخست افزایش تولید نفت و دوم، تشویق عربستان‌سعودی به امضای توافق صلح با رژیم صهیونیستی، اما غنائمی که از این سفر به‌دست خواهد آورد، با آنچه پیشینیان او به‌دست می‌آوردند، تفاوتی نخواهد داشت، زیرا کشورهای ما دیگر عادت کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و پذیرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند که رئیس‌جمهور آمریکا برای گرفتن می‌آید، نه برای اعطای چیزی. از این زاویه، بایدن یکی از کسانی خواهد بود که خواهان آرامش در همه پرونده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های منطقه، به‌ویژه پرونده هسته‌ای ایران خواهد بود و بر فعال‌سازی مذاکرات با ایران، اطمینان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بخشی به دولت‌های عربی خلیج‌فارس و درخواست از اسرائیل برای تقویت ائتلاف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایش با کشورهای منطقه به‌ویژه ۶ کشور حاشیه خلیج‌فارس و سه کشور مصر، اردن و عراق (۳+۶) متمرکز خواهد شد. به اعتقاد نویسنده، ایران به نوبه خود می‌خواهد روی عامل زمان که به نفع خود می‌داند، کار کند و در عین حال به‌دنبال دستیابی به بیشترین دستاورد ممکن در مذاکرات است. این کشور از نیاز امروز آمریکا و جامعه بین‌المللی به نفت ایران و تمایل به دور‌کردن آن از روسیه و چین تا جایی که ممکن است آگاه است، از این‌رو با ایفای نقش میانجی بین ترکیه و سوریه، تقویت اتحاد خود با قطر و تلاش برای دستیابی به توافق با پادشاهی عربستان‌سعودی برای پایان‌دادن به جنگ یمن با توجه به شرایط مناسب و با استفاده از نیاز ریاض به حل مشکلاتش با همه کشورهای منطقه، در مسیر مماشات و آرام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی فضای روابط خود در منطقه قرار گرفته است.

در ادامه این یادداشت آمده است: «ناتوی کنونی به‌عنوان یک ائتلاف نظامی با آنچه در زمان تشکیلش وجود داشت، تفاوت دارد. امروز، برخی کشورهای عضو ناتو از نظر اقتصادی به خاطر منافع سایر کشورهای عضو در آن نابود می‌شوند. به طرز متناقضی، کشورهایی که قبض جنگ را می‌پردازند، کشورهایی نیستند که در حال جنگند، بلکه کشورهایی هستند که ابزاری در دست متخاصم بودند. دلایل جنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نیز متفاوت شده است، پس از آنکه اغلب، جنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بین کشورهای همسایه بر این اساس که «هر کشوری با همسایه خود دشمن است» آغاز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد، امروزه کشورهای متخاصم از یکدیگر اتفاقا بسیار دور هستند.‌»/دنیای‌اقتصاد