پر از مهر؛ تهی از کینه
آرمان شرق-گروه جامعه:چهل روز پیش بود تا خبر درگذشت آقای دعایی اطلاعات را شنید؛ زنگ زد و گفت دیگر نمیتوانی بگویی برو پیش دعایی! صدایش گرفته بود و کمی هم بغض داشت. تکه کلامم شده بود برای برخی دوستان روزنامهنگار که تا بیکار میشدند، توصیه کنم بروند پیشایشان. به شخصه هیچ گاه باایشان هم کلام نشده بودم. بارها در تالار وحدت و اجرای کنسرت و تئاتر میدیدمشان با آن پیکان معروفشان. مراد از این نگاهی که بهایشان در مقدمه آمد، این بود که تا چه حد میتوان به فردی که حتی لختی، دمخور نشده باشیم با کلام و حضورش؛ اعتقاد وایمان داشته باشیم این چنین.
پر از مهر؛ تهی از کینه
روزنامه آرمان امروز نوشت:چهل روز پیش بود تا خبر درگذشت آقای دعایی اطلاعات را شنید؛ زنگ زد و گفت دیگر نمیتوانی بگویی برو پیش دعایی! صدایش گرفته بود و کمی هم بغض داشت. تکه کلامم شده بود برای برخی دوستان روزنامهنگار که تا بیکار میشدند، توصیه کنم بروند پیشایشان. به شخصه هیچ گاه باایشان هم کلام نشده بودم. بارها در تالار وحدت و اجرای کنسرت و تئاتر میدیدمشان با آن پیکان معروفشان. مراد از این نگاهی که بهایشان در مقدمه آمد، این بود که تا چه حد میتوان به فردی که حتی لختی، دمخور نشده باشیم با کلام و حضورش؛ اعتقاد وایمان داشته باشیم این چنین. وجود افرادی از این دست به حتم در پیرامونمان نعمتی است بزرگ. زنده یاد باستانی پاریزی به نمونههای فراوانی از کمک و یاری آقای دعایی به افراد با گرایشها و نحلههای گوناگون فکری؛ در کتابهایشان اشاره داشتهاند. آنچنان که در یادداشتهای اهل قلم؛ هم از این دست یاری رساندنها، ذکر شده بود. اطلاعات شاید از جنبه روزنامهای دستاورد چندانی دست کم از میانههای دهه هفتاد نداشته باشد. دههای که روند روزنامهنگاری و نوع نگاهش به مناسبات سیاسی و اجتماعی تغییر یافته بود. ولی خوانندههای وفادار و اغلب میان سال و کهنسال خود را حفظ کرده بود. به قول دیگری از همشهری کرمانیاش( باستانی) درستترین و کاملترین خبرها در ستون ترحیم این روزنامه یافت میشد؛ و شاید پرخوانندهترین صفحه اطلاعات. جایی نقل قول شده بود که اطلاعات مظهر رحمانیت نظام است و شاید بهترین فرد برای این مؤسسه، زاده پر از مهر و عطوفت کرمان بود وبس. شخصیت دلرحم ایشان در مؤسسهای که یادآور نامهای بزرگ و اصیلی بود؛ توانست خدمات زیادی به اهالی مطبوعات و غیر آن نماید. پر بیراه نبود که بعد تلفن دوست روزنامهنگارم؛ ماندم که دیگر بعد از بیکاری روزنامهنگاران؛ به شوخی و جدی چه بگویم؟! حالیه که چهلم ایشان فرارسیده و از طرفی سکان اطلاعات به دست فردی معتدل؛ هدایت میشود، یاد ایشان بیشتر در ذهن میآید. زنده یاد دعایی رحمانیت موجود در اساس دین را آنچنان برجسته میدید که گاهی برای اطرافیان هم چالش برانگیز بود. منش مدیریتی ایشان شاید در مقام حقوقیشان که مدیر اطلاعات بودهاند؛ کمی غیر معمول مینمود. وجه روزنامهنگاریشان آنچنان عیان نبود. انگار آمده بودند تا مرضی الطرفین را معنا بخشند. دلها را نزدیک هم سازند. نگرهای که حالیه گم است بین همه مردم. اطلاعات؛ اطلاعات و آگاهی میداد از جنسی دیگر. سویهای که شاید کمی بیخطر نام میگرفت. مگر نه اینکه روزنامههای مقابلش میتاختند و انگ میزدند. روزنامه ایشان آن انگها را از دلها میزدود. دل رحمی بیش از حد و توقعایشان شاید کم پیدا شود. شنیدهها و گفتههای افراد مطلعتر گواهی میدهد از این همه دلسوزی و مهر. امان از دل بیآلایش که شاید اگر بیشتر مورد توجه قرار میگرفت این عطوفت؛ چهره رسانهها هم شکل دیگری میگرفت. دعایی را شاید سالها بعد در مقام سرپرستی اطلاعات به یاد آورند؛ آن هم نسل اول و تا حدودی دوم انقلاب. افسوس که نسلهای بعد این چهره بیریای پر از عشق به هم نوع را نشناختند. بیپیرایه بودنش بسان صفحههای روزنامهاش بود. همه تغییر دادند از نحلههای گوناگون، گرافیک روزنامه را؛ او اما دست به شکل و شمایل روزنامهاش نزد؛ چه که مهم نوع نگرش روزنامه بود و نه صفحهآراییاش؛ و تا پایان عمر بسان ساختمان قدیمی اطلاعات در خیابان خیام به همان شکل ماند. میتوان واژگان را بیشتر خرج آن از دست رفته کرد؛ اما تو گویی مصداق این بیت سعدی است که:
عدل اختیار کن که به عالم نبردهاند
بهتر زنام نیک بضاعت مسافران/ابراهیم عمران
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰