تاریخ انتشار : سه شنبه 22 آذر 1401 - 6:01
کد خبر : 118931

طرح ملی مسکن؛ آغاز یا پایان؟/ کلید رونق مسکن

طرح ملی مسکن؛ آغاز یا پایان؟/ کلید رونق مسکن

آرمان شرق-گروه اقتصاد:شاید تصور شود تعیین وزیر تازه‌نفس و جوان با پشتوانه سیاسی جناح حاکم، دمیدن روحی تازه در طرح ملی مسکن و آغاز دوباره‌ای برای وعده ساخت ۴میلیون مسکن در چهارسال فعالیت دولت سیزدهم و سالی یک‌میلیون واحد مسکونی است. اما و ‌هزار اما، توضیحات بذرپاش در جلسه رای‌اعتماد حاکی از پایان این طرح و شانه خالی‌کردن صریح و روشن وی از چنین تعهد و وعده رئیسی در دوران نامزدی انتخابات ریاست‌جمهوری است.

طرح ملی مسکن؛ آغاز یا پایان؟/ کلید رونق مسکن

طرح ملی مسکن؛ آغاز یا پایان؟

دکتر حجت میرزایی*
دنیای اقتصاد: شاید تصور شود تعیین وزیر تازه‌نفس و جوان با پشتوانه سیاسی جناح حاکم، دمیدن روحی تازه در طرح ملی مسکن و آغاز دوباره‌ای برای وعده ساخت ۴میلیون مسکن در چهارسال فعالیت دولت سیزدهم و سالی یک‌میلیون واحد مسکونی است. اما و ‌هزار اما، توضیحات بذرپاش در جلسه رای‌اعتماد حاکی از پایان این طرح و شانه خالی‌کردن صریح و روشن وی از چنین تعهد و وعده رئیسی در دوران نامزدی انتخابات ریاست‌جمهوری است. حتی اگر بذرپاش با آن صراحت از زیر این بار شانه خالی نمی‌کرد و حتی با وجود تاکید دوباره رئیس‌جمهور بر تداوم تعهد و برنامه ساخت سالانه یک‌میلیون مسکن (در بازدید از رباط‌کریم)، باز با بسیاری از شواهد می‌توان انتخاب وزیر جدید راه و شهرسازی را مهر پایانی بر این وعده ناشدنی و غیرممکن دانست. اما چرا انجام این تعهد ناشدنی است و چرا از ابتدا چنین برنامه‌ای بی‌مطالعه و نیندیشیده مطرح شد و با کنار گذاشتن آن از برنامه اجرایی وزارت راه و شهرسازی، بذرپاش چه برنامه جایگزینی در حوزه مسکن خواهد داشت؟

حجت میرزایی copy

۱. رونق بخش مسکن در شرایط تداوم رکود تورمی اقتصاد کلان و رکود بی‌سابقه بخش مسکن چگونه ممکن است؟ نااطمینانی و نبودن چشم‌انداز روشن از اقتصاد، زمستانی‌ترین فصل تاریخ مسکن در نیم‌قرن اخیر را رقم زده است. در غیاب رونق اقتصاد کلان و بی‌سامانی بازارهای اقتصادی و نیز نرخ‌های روزافزون طلا و ارز، بازار مسکن با ریسک زمین‌گیر کردن دارایی و هزینه‌های مبادلاتی بالا برای سازندگان و سرمایه‌گذاران چه جذابیتی خواهد داشت. افزایش پیاپی قیمت مصالح اصلی تولید مسکن و افزایش ۵۷درصدی دستمزد و انتظارات تورمی، رشد ۴۷درصدی قیمت مسکن را در یک‌سال اخیر در پی داشته و تعداد پروانه‌های صادرشده در کلان‌شهرها به کمترین تعداد در چهاردهه اخیر کاهش یافته است. عجیب‌تر اینکه در کلان‌شهرها بخش بزرگی از معاملات بر واحدهای مسکونی قدیمی با بیش از ۲۰سال عمر (احتمالا برای تعمیر و بازسازی) و نیز واحدهای مسکونی لاکچری در مناطق بالای تهران متمرکز است.

۲. در ابتدا گفته شد هزینه ساخت هر مترمربع حدود ۳میلیون تومان است، بذرپاش آن را ۷میلیون تومان اعلام کرد؛ اما با محاسبه‌ای سرانگشتی در کمترین میزان و با ساده‌ترین مصالح و کمترین تاخیر و موانع حدود ۱۰میلیون تومان برآورد می‌شود. بنابراین نه تسهیلات ۴۵۰میلیون تومانی در تهران و نه آورده اولیه ۲۰۰میلیون تومانی متقاضیان تکافوی ساخت واحدهای ۱۰۰متری را نمی‌کند و افزایش دوبرابری تسهیلات برای نظام بانکی و خریداران (برمبنای قدرت مالی بازپرداخت تسهیلات بانکی) ممکن نیست.

۳. می‌خواهند برای چه کسی ۴میلیون مسکن بسازند، در حالی که تعداد خریداران نهایی طرح به ۵۰۰‌هزار خانوار هم نمی‌رسد. از بین حدود ۵میلیون نفر ثبت‌نام‌کننده اولیه مسکن ملی کمتر از ۳۰۰‌هزار نفر حساب بانکی گشوده‌اند و پرونده تسهیلات آنها به گردش افتاده است و بقیه حدود ۳میلیون نفر انصراف داده‌ یا کنار گذاشته شده‌اند. با الزام به آورده اولیه ۲۰۰میلیون تومانی و تداوم تامین مالی مسکن با همان روش سنتی وام‌های ۱۲ساله اما این‌بار با نرخ سود بانکی ۱۸درصد، این طرح در دهک‌های اول تا چهارم مشتری نخواهد داشت و مانند مسکن مهر به روشی برای پس‌انداز اجباری و اهرم‌کردن پس‌انداز خانوارهای دهک پنجم به بالا برای افزایش تدریجی دارایی خانوار تبدیل خواهد شد.

۴. همچنان در تهران و کلان‌شهرها، مقررات و ضوابط ساخت‌وساز ترمز‌کننده موانع اصلی نوسازی بافت فرسوده و تولید انبوه آپارتمان‌های کوچک (کمتر از ۶۰متر)‌ هستند. همچنان الزام به تامین صددرصدی پارکینگ، اجازه ورود شرکت‌های حرفه‌ای انبوه‌ساز به کوچک‌سازی را نمی‌دهد. همچنان برخی استانداردهای لوکس و بی‌مبنا همچون استانداردهای نما و محدودیت‌های معماری هزینه ساخت را به‌طور غیرواقعی بالا می‌برد. همچنان قوانین و مقررات مالیات و تامین‌اجتماعی هزینه ساخت شرکت‌های انبوه‌ساز حرفه‌ای را در مقابل سازندگان غیرحرفه‌ای بخش خصوصی حدود ۳۰‌درصد بالاتر نگه داشته و ورود آنان به انبوه‌سازی در بافت فرسوده و کوچک‌سازی را غیر‌اقتصادی کرده است. اما دولت سیزدهم غافل از این اصلاحات ضروری و رفع موانع دست‌وپاگیر و محدود‌کننده همچنان در بند تامین زمین دولتی و تولی‌گری است و به تصدی‌گری مسکن و تبدیل مسکن‌سازی دولتی به زمین بازی سیاست می‌اندیشد.۵. بذرپاش اجرای طرح تولید ۴میلیون مسکن را نیازمند ۲۸۰۰همت منابع مالی (چیزی حدود دوبرابر بودجه عمومی سال ۱۴۰۱) دانست که تامین آن غیر‌ممکن است. وی در محاسبات خود هزینه تامین زیرساخت‌های موردنیاز یعنی آب، برق، گاز، تلفن، شبکه فاضلاب، شبکه حمل‌ونقل، مراکز خدمات عمومی و اجتماعی (مدرسه، مرکز بهداشت، درمانگاه، بیمارستان، بازارگاه، پاسگاه پلیس و ساختمان‌های اداری موردنیاز) را به حساب نیاورد. ضمن آنکه در محاسبه هزینه ساخت ۴۰۰میلیون مترمربع ساختمان مسکونی هم دست‌کم ۳۰‌درصد کم برآورد داشت و نرخ تورم را هم در سال‌های اجرای این طرح صفر فرض کرد. با اصلاح این محاسبه خواهیم دید که منابع موردنیاز ساخت ۴میلیون مسکن نه ۲۸۰۰همت، بلکه دست‌کم ۱۰‌هزار همت یعنی بیش از ۶برابر بودجه عمومی سال ۱۴۰۱ خواهد بود!

۶. واقعیت این است که از اساس قرار نبوده همه منابع مالی ساخت ۴۰۰میلیون مترمربع مسکونی را دولت پرداخت کند. هزینه ساخت واحدها برعهده بهره‌برداران و تقاضا‌کنندگان است که با آورده نقدی و تسهیلات بانکی پرداخت می‌شود و هزینه تدارک زیرساخت‌ها و مراکز خدمات عمومی و اجتماعی و ساختمان‌های اداری برعهده دولت خواهد بود و همه این محاسبات فقط برای تقریب ذهن به کل منابع مالی موردنیاز اجرای این طرح توسط مردم و بخش عمومی (دولت و شهرداری‌ها) است. اما کارسازی برای تامین منابع موردنیاز تسهیلات ساخت یا خرید این ۴میلیون واحد و نیز مدیریت اجرایی تامین زمین و انتخاب پیمانکار (و احتمالا تامین مصالح موردنیاز) و نظارت بر ساخت این واحدهای مسکونی برعهده دولت و به‌طور مشخص وزارت راه و شهرسازی است و همین یعنی اجرای طرح ناممکن است.

۷. بانک مسکن به‌عنوان بانک تخصصی این صنعت و بانک‌های تجاری تمایلی به تامین مالی از منابع خود ندارند. پرداخت وام‌های ۱۸درصدی به ده‌ها ‌هزار مشتری، جز ریسک بزرگ و دردسر بی‌پایان نتیجه‌ای ندارد، به همین دلیل تاکنون بانکی (جز بانک‌مسکن) مشتریان طرح را پذیرش نکرده و پرونده‌ای نگشوده است. در طرح مسکن‌مهر با حدود ۲میلیون واحد مسکونی و قراردادهای ساخت هر مترمربع ۳۱۰هزارتومان، خط اعتباری ۵۰همتی از طریق بانک‌مرکزی برای بانک‌مسکن گشوده شد که زمینه تورم حدود ۳۰درصدی سال آخر دولت دهم را فراهم کرد. تامین منابع موردنیاز تسهیلات در این طرح نیازمند خط اعتباری دست‌کم ۳۰۰همتی است که دست‌کم ۲هزار همت نقدینگی جدید در پی دارد و تورم ۴۰درصدی موجود می‌تواند به تورم انفجاری سه‌رقمی منجر شود.

۸. در طرح مسکن مهر، دولت برای حدود یک‌سوم واحدهای مسکونی که با قراردادهای سه‌جانبه توسط انبوه‌سازان ساخته شدند، تعهد خرید تضمینی داد و هنوز بخشی از واحدهای بلاتکلیف این دسته باقی مانده است. اگر دولت دهم با پشتوانه درآمدهای بی‌سابقه نفتی چنین تعهداتی ایجاد کرد و البته از پس آن برنیامد، دولت سیزدهم با کدام منابع مالی موجود یا محتمل چنین تعهداتی را ایجاد خواهد کرد.

۹. ساخت ۴۰۰میلیون مترمربع فضای مسکونی با تولی‌گری دولتی، جز گسترش فساد مالی در انتخاب پیمانکاران و سازندگان، تامین‌کنندگان زمین و مصالح، نظارت دوره‌ای و تحویل‌گیری و نیز فساد و تباهی در بخش تعاون (تعاونی‌های مسکن) نتیجه‌ای ندارد. با آغاز ساخت حدود ۷۰۰‌هزار واحد مسکونی تعاونی‌ساز در برنامه مسکن‌مهر، هزاران پرونده فساد و تخلف در شرکت‌های تعاونی مسکن‌مهر از ابتدای طرح در دولت اول احمدی‌نژاد گشوده شد و تا یک‌دهه پس از آن در سال‌های پایانی دولت روحانی ادامه یافت. این بی‌توجهی، تعاونی‌های مسکن را به یکی از پرفسادترین زمینه‌های کسب‌وکار بخش خصوصی تبدیل کرد و بی‌تردید فساد ناشی از این طرح در کنار توزیع گسترده رانت نفتی، یکی از عوامل مهم سقوط آزاد ایران در رتبه‌بندی‌های بین‌المللی فساد، یعنی سقوط از رتبه ۷۷ به رتبه ۱۴۴ بود. طرح مسکن ملی می‌تواند زمینه سقوط مجدد ایران از رتبه ۱۵۰ کنونی به پایین‌ترین سطوح این رتبه‌بندی را فراهم کند.

۱۰. تنها بخش قابل دفاع و نجات‌بخش طرح مسکن‌مهر حدود ۸۰۰‌هزار واحد خودمالکی یعنی ساخت مجتمع‌های مسکونی توسط سازندگان بخش خصوصی در زمین‌های خود بود که تنها از تسهیلات مسکن‌مهر استفاده کردند و نام مسکن مهر بر آن نهاده شد. این بخش از ساختمان‌ها، هم به‌موقع ساخته شدند و هم در چارچوب قواعد بازار مسکن با توافق سازندگان و خریداران مورد بهره‌برداری قرار گرفتند و کمترین عوارض آشکار فساد ساخت‌وساز با تولی‌گری دولتی را درپی داشتند. از این رو شاید بتوان شانه خالی کردن وزیر جدید از اجرای طرح مسکن ملی را حاکی از هوش و عقلانیت وی در آغاز وزارت دانست و بهتر است دولت رسما این طرح را غیرقابل اجرا و پایان‌یافته اعلام کند.

* کارشناس و صاحب‌نظر مسکن

کلید رونق مسکن

فرید قدیری*
تغییر وزیر راه‌وشهرسازی (متولی بخش مسکن در دولت)، به احتمال خیلی زیاد آخرین فرصت دولت سیزدهم برای «تغییر ریل بازار مسکن از بیراهه به مقصد مورد انتظار مردم» است. وزیر جدید در روز رای‌اعتماد مجلس به‌گونه‌‌‌ای درباره «تنها برنامه دولت برای بخش مسکن» یا همان طرح «یک‌میلیون مسکن در سال» صحبت کرد که گروهی از ناظران، موضع‌‌‌گیری او را نشانه «مخالفت با طرح دولت» تعبیر کردند. اما با چینش پازل گفته‌‌‌های مهرداد بذرپاش در مجلس کنار هم از یک‌‌‌سو و همچنین خوانش متن چندصفحه‌‌‌ای او برای سیاستگذاری در این بخش از سوی دیگر، می‌‌‌توان این‌طور تحلیل کرد که وزیر جدید مشروط به «همکاری وزارتخانه‌‌‌های مختلف با طرح مسکن‌‌‌سازی دولتی»، مشکلی با طرح ندارد و حتی به اثرگذاری این برنامه هم معتقد است و‌‌‌ قصد دارد آن را جلو ببرد.

ghadiri farid copy

اما آیا با تحقق این شرط (همکاری دستگاه‌‌‌ها)، بخش مسکن واقعا رونق خواهد گرفت و مردمِ بدون خانه، صاحب مسکن خواهند شد؟

قبل از پاسخگویی به این پرسش، برای درک بهتر موضع وزیر جدید به طرح مسکن میلیونی‌‌‌ لازم است یک‌‌‌‌پاراگراف از متن‌‌‌ برنامه‌‌‌ وزیر جدید مسکن را با هم مرور کنیم؛ «طرح نهضت ملی مسکن‌‌‌ مردمی در راستای اجرای قانون جهش تولید مسکن به‌عنوان مهم‌ترین وعده دولت مردمی سیزدهم به شمار‌‌‌ می‌رود. تحقق این وعده در موعد مقرر می‌‌‌تواند در بازسازی اعتماد اجتماعی که طی سال‌های اخیر با وعده‌‌‌های محقق‌نشده مسوولان آسیب دیده است تاثیر زیادی داشته باشد. به همین میزان عدم‌توفیق در این وعده صدمه بزرگی به اعتماد مردم و مسوولان وارد می‌‌‌سازد. بنابراین لازم است موضوع نهضت ملی مسکن مردمی، به‌عنوان اولویت ملی، در صدر برنامه‌‌‌های تمام دستگاه‌‌‌های اجرایی ذی‌ربط قرار گیرد.»

به این ترتیب، ‌‌‌ به نظر می‌رسد از نگاه وزیر، طرح دولت، هم می‌‌‌تواند سکوی نجات باشد و هم در صورت عمل‌نکردن دستگاه‌‌‌ها به وظایف مرتبط، «زمین باخت» مشترک دولت و مردم شود. پس با چنین نگاهی، برای پاسخگویی به آن پرسش، باید واقعیت طرح مسکن میلیونی و تابلویی که علائم حیاتی بازار مسکن را به نمایش‌‌‌ گذاشته است، به شکل دقیق مورد توجه سیاستگذار قرار گیرد. این دو مشخص می‌کنند  که راه نجات بخش مسکن مسیر بهتری دارد که طرح مسکن میلیونی در آن نیست.در این طرح، به‌خاطر دست‌‌‌کم دو‌‌‌مساله بزرگ شامل «نامعادله قیمت دولتی ساخت مسکن‌‌‌ و هزینه واقعی تولید» و «عدم‌استطاعت پیش‌‌‌خریداران‌‌‌ در تامین آورده نقدی»، دو ضلع اصلی طرح قادر به حرکت نیستند؛ سازندگان و خریداران.از یک‌میلیون برنامه مصوب سال اول، تاکنون ساخت حدود ۳۰۰‌هزار واحد مسکونی آغاز شده است‌‌‌ و حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰‌هزار نفر از مشمولان واگذاری خانه دولتی، بخش اول آورده نقدی را پرداخت کرده‌‌‌اند.

این در حالی است که طرح عملا وارد سال دوم خود شده است و باید «یک‌میلیون دوم» شروع شود. بنابراین حتی اگر همه دستگاه‌‌‌های مرتبط با خانه‌‌‌سازی، پای کار باشند و مثلا بانک‌های عامل همه اعتبارات مربوط به وام ساخت ۳۰۰ تا ۴۵۰میلیون تومانی را تامین کرده باشند، اکنون روی زمین‌‌‌های ۹۹ساله، سازندگانی وجود ندارند که همه یک‌میلیون واحد سال اول برنامه را کلنگ‌‌‌ زده باشند و در عین حال یک‌میلیون‌‌‌ متقاضی موثر‌‌‌ نیز تاکنون اعلام‌‌‌ حضور نکرده‌اند. تقاضای موثر به معنای آن است که یک‌میلیون واجدشرایط، با واریز ۱۰۰میلیون تومان به‌عنوان اولین مرحله پرداخت آورده نقدی، «استطاعت» خود را برای همراه‌شدن با پروژه مسکن دولتی در طول ساخت، اعلام کرده باشند.  میانگین پرداخت اولیه جمعیت محدود متقاضیان اما چیزی در حدود ۴۰میلیون تومان برآورد می‌شود که از «ناتوانی مالی» متقاضیان مسکن حکایت دارد.

سازندگان نیز با «قیمت مصوب دولت» مشکل جدی دارند. از نظر دولت، هزینه ساخت هر مترمربع مسکن ۴میلیون تا حدود ۶میلیون تومان است؛ اما هزینه‌‌‌هایی که سازندگان براساس خرید مصالح ساختمانی، دستمزدها و پارامترهای دیگر برآورد می‌کنند، ارقامی در حدود ۹ تا ۱۰میلیون تومان به‌ازای هر مترمربع را نشان می‌دهد. این دو چالش بزرگ جلوی راه وزیر جدید راه‌‌‌وشهرسازی برای هدایت «مسکن میلیونی» به مقصد‌‌‌ قرار دارد؛ چالش‌‌‌هایی که ریشه آنها به‌ هزار و یک مساله همچون «تامین زمین آماده ساخت از سوی دولت»، «نامعادله قیمت ساخت مدنظر دولت با هزینه واقعی تولید مسکن»، «ناپایداری قیمت مصالح ساختمانی» از یک‌‌‌سو (مسایل سمت عرضه مسکن دولتی) و «پس‌انداز تقریبا صفر خانوارهای کم‌‌‌درآمد»، «تورم عمومی بالا و اثر آن بر هزینه‌‌‌های ضروری خانوارها از جمله غذا و اجاره‌‌‌بها» از سوی دیگر (مسائل سمت تقاضای مسکن دولتی) برمی‌‌‌گردد. بنابراین، تصویر وضع موجود طرح مسکن دولتی مشخص می‌کند که با اوضاع فعلی اقتصاد ایران، این مسائل بعید است در بازه زمانی مناسب اجرای طرح دولت (کوتاه‌‌‌مدت)، حل و فصل شوند.

از طرفی تابلوی به‌‌‌روز از نبض بازارهای ساخت و معاملات مسکن تصاویر بسیار ناامیدکننده‌ای از اوضاع منعکس می‌کند؛ تصاویر ویرانی‌‌‌های سریالی ناشی از جهش قیمت‌ها. ساخت‌وساز رکود ۶ساله را تجربه می‌کند و تیراژ ساخت مسکن در این مدت به نصف شرایط طبیعی بازار سرمایه‌گذاری ساختمانی سقوط کرده است. قدرت خرید مسکن در تهران با وام بانکی به زیر ۵مترمربع نزول کرده است که این یعنی ناکارآمدی بازار ملک برای مصرف‌کنندگان. رشد ۵۰درصدی اجاره‌‌‌بهای مسکن طی دوسال پیاپی در شرایطی است که توان اقتصادی مستاجرها در همین مدت تضعیف شده و نتیجه این دوگانگی، کاهش سهم کالری‌‌‌ها در سبد هزینه خانوارهای اجاره‌‌‌نشین است. این تابلو عملا می‌‌‌گوید که نه طرح دولت برای تامین یک‌میلیون مسکن در سال با شرایط فعلی، قادر به حل مشکل خانه‌‌‌دار شدن مردم است و نه بازار طبیعی مسکن و ساختمان، درست کار می‌کند. بنابراین تغییر محتوای تابلو به نفع رونق غیرتورمی مسکن‌‌‌ به دو حرکت بیرونی و‌‌‌ سپس یک اقدام درونی نیاز دارد.

در بیرون بازار مسکن، ‌موتور تورمی پرقدرت عامل تمام ویرانی‌‌‌های این بخش بوده است؛ «انتظارات تورمی.» بدبینی به آینده قیمت‌ها، بازار مسکن را به پناهگاه دارایی‌‌‌ها تبدیل کرده و باعث وضع موجود شده است. بنابراین سیاستگذار برای هدایت بازار مسکن به مسیر کاهش قیمت، رونق ساخت و احیای قدرت خرید چاره‌‌‌ای جز خاموش‌کردن موتور تورم‌‌‌ساز ندارد. چنین حرکتی تنها توسط یک‌وزارتخانه امکان‌‌‌پذیر نیست، بلکه مجموعه دولت و شرایط موثر بر تصمیمات دولت است که می‌‌‌تواند موتور انتظارات را خاموش کند. بازگشت قیمت مسکن به سطح طبیعی، شرایط را برای رونق ساخت فراهم می‌کند. دومین اقدام بیرونی نیز طبق آخرین توصیه مرکز پژوهش‌‌‌های مجلس، مقابله مالیاتی با سوداگری و سفته‌‌‌بازی مسکن است. بخش زیادی از معاملات خرید آپارتمان در دو، سه سال اخیر توسط گروه‌‌‌های غیرمصرف‌کننده انجام شده است. این خانه‌‌‌ها باید از حالت انجماد خارج و به بازار مصرف عرضه شوند. این راه کوتاه‌‌‌تر و موثرتر از تدارک دولتی ساخت یک‌میلیون مسکن است.

این نکته مهم است که موجودی مسکن در کشور حدود ۱۰‌درصد بیشتر از خانواده‌‌‌هاست؛ اما بخش زیادی از این خانه‌‌‌ها بدون استفاده هستند. بنابراین، اگر شرایط در بازار ملک به سمتی تغییر کند که معادله هزینه صفر در مقابل عایدی بالای «ملک‌‌‌بازی» به‌هم بخورد، بخشی از خانه‌‌‌های بدون استفاده روانه بازار اجاره یا بازار فروش می‌شوند. در درون بازار مسکن نیز سیاست تشویق ساخت‌وساز در بافت‌‌‌های فرسوده می‌‌‌تواند قفل عرضه طبیعی را باز کند. در کنار این مشوق‌‌‌ها، ترمیم قدرت خرید مصرف‌کننده نیز مکمل خواهد بود. این دو البته به شکل ترکیبی قابل پیاده‌سازی هستند. به قول محققان گزارش اخیر مرکز پژوهش‌‌‌های مجلس که به چالش‌‌‌های سرمایه‌گذاری ساختمانی پرداخته بودند، سازندگان تحت‌تاثیر شوک‌‌‌های قیمتی، «بی‌‌‌انگیزه، ناتوان و ناامید» شده‌‌‌اند. احیای قدرت خرید تقاضای مصرفی باعث انگیزه بازگشت آنها به بازار ساخت‌وساز خواهد شد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.