تاریخ انتشار : پنجشنبه 20 خرداد 1400 - 17:07
کد خبر : 70986

حوزه‌های رای‌گیری منبع واقعی عبرت‌آموزی و پاسخگویی است

حوزه‌های رای‌گیری منبع واقعی عبرت‌آموزی و پاسخگویی است

ارمان شرق- برای دموکراسی‌ها، رویدادهای حوزه عمومی منبع واقعی عبرت‌آموزی و پاسخگویی نیست؛ بلکه آنچه در حوزه‌های رای‌گیری اتفاق می‌افتد منبع واقعی عبرت‌آموزی و پاسخگویی است. از این دریچه، سیاستمدارانی که عملکردی نادرست دارند سرانجام باید با رای‌دهندگان مواجه شوند، چرا که رای‌دهندگان فرصت برکناری آنها و ارائه اختیارات لازم به جانشینانشان برای ایجاد تغییر را دارند.

استفان مارتین والت : اکنون در آمریکا، مجارستان، ترکیه، برزیل و سایر کشورهای جهان بحث آزاد و واکاوی صادقانه مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. رهبران این کشورها تمایلی به پذیرش حقایق ناخوشایند، اشتباهات و درس گرفتن از تجربیات گذشته ندارند.

برای حفظ سطح بالایی از عملکرد باید از اشتباهات درس بگیرید تا بتوانید در آینده بهتر عمل کنید. یکی از نقاط قوت دموکراسی‌ها، شکیبایی آنها در برابر بحث آزاد است که شناسایی آسان‌تر اشتباهات، تغییر مسیر و پاسخگویی مسئولین را به همراه دارد. اما امروزه این ظرفیت خوداصلاحی رو به زوال گذاشته است.

اکنون در آمریکا، مجارستان، ترکیه، برزیل و سایر کشورهای جهان بحث آزاد و واکاوی صادقانه مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. رهبران این کشورها تمایلی به پذیرش حقایق ناخوشایند، اشتباهات و درس گرفتن از تجربیات گذشته ندارند.

در آمریکا شرایط بهتر است، اما اکراه رهبران این کشور برای تحلیل داوطلبانه و سختگیرانه‌ اشتباهات‌شان، مشکلی جدی است. چنین اکراهی در واکاوی دلایل اصلی حملات یازده سپتامبر، فجایع جنگ عراق و افغانستان و رسوایی‌هایی مانند زندان ابوغریب را به همراه داشته است. همچنین عدم رسیدگی به استفاده از شکنجه در دولت بوش (در داخل و خارج از کشور) و نپرداختن به بدرفتاری‌های ریاست جمهوری دونالد ترامپ برپایه این اکراه شکل گرفته است.

بدیهی است که در زمینه اشتباهات ایالات متحده در دوران همه‌گیری کووید ۱۹، که کشته‌شدگانش در آمریکا بیش از مجموع تلفات آمریکاییان در دو جنگ جهانی است، هم واکاوی جدی و چالش‌برانگیزی انجام نخواهد شد.

می‌توان گفت که در گذشته، ایالات متحده به این‌گونه واکاوی‌های رسمی تاریخی نیازی نداشت. در جامعه‌ای آزاد، انسان‌ها می‌توانستند به جای این واکاوی‌ها به کارشناسان و روزنامه‌نگاران اعتماد کنند. اگرچه افراد مختلف در بسیاری از موضوعات ناگزیر به نتایج متفاوتی می‌رسیدند، اما به مرور زمان، اتفاق نظر علمی پدیدار می‌شد و جامعه به طور کلی به آگاهی دست می‌یافت. این روند ارزیابی روندی کامل نبود، اما قطعا بهتر از آن بود که خط فکری یک حزب رسمی از بالا به دیگران تحمیل شود یا هرگونه واکاوی در زمینه تصمیمات سیاسی بحث‌برانگیز سرکوب شود.

به گفته الیور وندل هولمز (Oliver Wendell Holmes)، دادیار پیشین دیوان عالی ایالات متحده، «بازار ایده‌ها» نسبت به انحصار دولتی در اولویت قرار داشت. اما باید گفت که «بازار ایده‌ها» به دلیل آسیب پذیر بودن در برابر جعل و فریب‌کاری، مشکلاتی دارد. یکی از مشکلات آشکار این نظریه، پنهان‌کاری است: زمانی که دولت‌ها می‌توانند آنچه را که انجام می‌دهند از مردم پنهان کنند (یا برای پشتیبانی از عملکردشان، به شکل گزینشی، اخبار جعلی را منتشر کنند)، ارزیابی اشتباهات دشوارتر خواهد بود.

گرایش برخی از مقامات به مردم‌فریبی در گذشته رواج نظریه‌های توطئه را به همراه داشت، نظریه‌هایی که اکنون گفتمان عمومی را آلوده می‌کند و مردم را تشویق می‌کند از پذیرش اطلاعاتی که دوست ندارند به عنوان «اخبار جعلی» خودداری کنند.

دوم، نظریه بازار ایده‌ها بیشتر به نفع طرفینی است که تریبون و بودجه‌های کلان را در اختیار دارند. اهداکنندگان ثروتمند کمک‌های مالی می‌توانند به شیوه‌های گوناگون در محافل علمی و دانشگاهی نفوذ کنند و اندیشکده‌ها که روزی به مستقل بودنشان افتخار می‌کردند، اکنون کاملا به اهداکنندگان دارای انگیزه سیاسی وابسته شده اند و نسبت به منازعه آشکار منافع بی‌توجه هستند و درگیر پژوهش‌های پولی شده‌اند. زمانی که می‌توان با پرداخت مبالغ هنگفت به منافع فردی دست یافت و برای تامین این منافع فردی، شواهد علمی و کارشناسانه‌‌ای را خلق کرد، بحث آزاد می‌تواند هر چیزی باشد جز بحث آزادی که در آن برای همگان شرایطی برابر فراهم است. در این صورت، توانایی رسیدن به حقیقت همراه با اعتماد عمومی به تخصص و کارشناسی کاهش می‌یابد.

پیامدهای این روند تا از دست رفتن توانایی آموختن درس‌های مفید از گذشته پیش‌ می‌رود. از بین رفتن اعتماد عمومی به دولت، رسانه، محافل علمی و اندیشکده‌ها بهانه‌ای می‌شود برای نادیده گرفتن هرگونه اطلاعاتی که باورهای فردی را به چالش می‌کشد و انتخاب هر نسخه‌ای از «حقیقت» که از نگاه فرد مناسب است.

سرانجام، مردم دروغی آشکار و منطبق با باورهای پیشین‌شان را به حقیقتی کاملا تایید شده که آنها را به چالش می‌کشد، ترجیح می‌دهند. به همین دلیل است که می‌بینیم مردم در همه‌گیری از پوشیدن ماسک یا تزریق واکسن خودداری می‌کنند.

بازار ایده‌ها زمانی بیشتر شکست می‌خورد که برخی باورهای سنتی آنچنان عمیق نهادینه می‌شوند که دیگران به ندرت می‌توانند این باورها را زیر سوال ببرند و اگر کسی با جدیت و هوشیاری این کار را انجام بدهد، خیلی زود از کار برکنار شده و یا به حاشیه رانده می‌شود. به گفته والتر لیپمن (Walter Lippmann)، روزنامه‌نگار، «هنگامی که همگان یکسان می‌اندیشند، هیچ کس زمان زیادی را صرف اندیشیدن نمی‌کند».

زمانی که خِرد‌های رایج بی‌ هیچ واکاوی بقا می‌یابند، کشوری قدرتمند می‌تواند بارها و بارها اعمال نابخردانه و بی‌معنی مشابهی را انجام بدهد، چرا که به چالش کشیدن وفاق عمومی کاملا مخاطره‌آمیز خواهد بود. دلیل تکرار شکست‌های سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ سرد در همین حقیقت ریشه دارد.

چگونه می‌توان بین «انتقادی جدی از باورهای غالب» و «اندیشه‌های نابخردانه‌ای که بسیاری از افکار را تسخیر کرده است»، تمایز ایجاد کرد؟ انتقادهای جدی مخالف اجماع و افکار عمومی مبتنی بر شواهد هستند و پذیرای رویدادها یا داده‌هایی هستند که می‌توانند موضوعات و مباحث مطرح شده در این انتقادات را زیر سوال ببرند.

اما نظریه‌های توطئه ذاتا ابطال‌ناپذیر هستند؛ معمولا عامل رویدادهای بد را دسیسه‌هایی کوچک، محرمانه و شیطانی‌ای می‌دانند که قدرتی بیکران اما پنهانی دارند؛ و برای مردود کردن اسناد و شواهد معاند، توضیحات مشروحی ارائه می‌دهند.

برای یک مخالف باورهای رایج، نبود اسناد و شواهد در بحث مشکلی جدی به شمار می‌رود؛ در نظریه توطئه نبود شواهد پشتیبانی‌کننده فقط تاییدکننده این است که دسیسه تا چه اندازه قدرتمند بوده است. زمانی که کشوری شروع به نادیده گرفتن اسناد حقیقی می‌کند، توانمندی‌اش برای ارزیابی و بهبود سیاست، به مرور زمان، از بین می‌رود.

باید گفت که برای دموکراسی‌ها، رویدادهای حوزه عمومی منبع واقعی عبرت‌آموزی و پاسخگویی نیست؛ بلکه آنچه در حوزه‌های رای‌گیری اتفاق می‌افتد منبع واقعی عبرت‌آموزی و پاسخگویی است. از این دریچه، سیاستمدارانی که عملکردی نادرست دارند سرانجام باید با رای‌دهندگان مواجه شوند، چرا که رای‌دهندگان فرصت برکناری آنها و ارائه اختیارات لازم به جانشینانشان برای ایجاد تغییر را دارند.

امکان قضاوت درباره عملکرد این سیاستمداران در انتخابات بعدی باعث می‌شود حتی پست‌ترین و نادرست‌ترین سیاستمداران این انگیزه را داشته باشند که در راستای تامین منافع حوزه‌های رای‌گیری‌شان تلاش کنند تا هنگام شمارش آرای صندوق‌ها از دسترسی به پست و مقام موردنظرشان محروم نشوند. شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ تاییدی بر این ادعاست.

هرآنچه در توانمندی جامعه برای اندیشیدن دقیق و منتقدانه درباره رفتار گذشته و تشخیص عملکرد کارآمد از عملکرد ناکارآمد، اختلال ایجاد کند ظرفیت جامعه برای عبرت‌آموزی از اشتباهات را محدود می کند و آن را بیشتر در معرض تکرار این اشتباهات قرار می‌دهد.

فرآیند ارزیابی باید منصفانه باشد، نه فقط تلاشی حزبی برای امتیازگیری از طریق رفتارهایی مانند شکار جادوگر، فراهم کردن دروغ‌های پوچ یا تکیه بر مباحث مبتنی بر سوء نیت. هنوز هم جوامع آزاد در انتقاد از خود عملکرد بهتری نسبت به دیکتاتوری‌ها دارند، اما به نظر می‌رسد این برتری به تدریج در حال ناپدید شدن است. اگر این گونه شود، افول توانمندی ایالات متحده برای هدایت دنیایی چنین پیچیده و چالش‌برانگیز نیز ادامه خواهد یافت.

منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.